لواسان
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
لـواسان lavāsān ، بـاغ ـ شهری کـه از بـه هـم پیوستن چند روستای نزدیک هم در دهستان لواسان کوچک، در دهۀ ۱۳۴۰ ش پدید آمده است.
[ویرایش]
این شهر که مرکز بخش لواسانات شهرستان
شمیران به شمار میرود، در °۵۱ و ´۳۷ طول شرقی، و °۳۵ و ´۴۹ عرض شمالی، در جنوبمرکزی شهرستان شمیران و شمالشرقی کلانشهر تهران جای دارد.
[ویرایش]
سمت شمال شهر لواسان را کوههای نسبتاً بلندی در برگرفته که مرتفعترین آنها
کوه ورجین است، اما سمت جنوب آن به بلندیهای
هزاردره که ارتفاع چندانی ندارند، محدود میشود.
[ویرایش]
نواحی مرکزی شهر لواسان را دشت نسبتاً همواری که تپهماهورهای متعدد و درههای آبریز رودخانههای
ناصرآباد،
افجه و
کوه آلون از شمال به جنوب آن را بریدهاند، تشکیل داده است.
[ویرایش]
وسعت شهر لواسان اندکی کمتر از ۵۰ کمـ۲ است.
[ویرایش]
تا پیش از شکلگیری شهر لواسان، مهمترین روستای دهستان لواسان کوچک روستای
ناران بود که امروزه به عنوان محلۀ ناران از آن یاد میشود. افزونبر ناران، روستاها و مناطق مسکونی کوچک دیگر در پهنۀ دهستان لواسان کوچک پراکنده بودند که به آنها اشاره خواهد شد؛ اما هیچکدام بیش از ۲۰ خانوار جمعیت نداشتند.
[ویرایش]
در گذشته مرکز ناحیۀ لواسان، روستای
لواسان بزرگ بود و دارای چنان اهمیت و رونقی بود که نقش سیاسی و حاکمیت بر منطقه را برعهده داشته، و حتى در دورههایی بر مناطقی از
دماوند و
ورامین نیز حکم میرانده است. امروزه لواسان بزرگ مرکز دهستانی به همین نام در شرق بخش لواسانات است.
[ویرایش]
از اوایل دوران حکومت پهلوی (۱۳۰۴ ش) و به دنبال احداث جادۀ
لشکرک به
شمشک که برای برداشت زغالسنگ از معادن شمشک و انتقال آن به تهران صورت گرفت، امکان دسترسی به مناطق لواسان کوچک و
رودبار قصران (
اوشان،
فشم،
میگون، شمشک و روستاهای اطراف آنها) تسهیل شد و توجه ثروتمندان و خوشنشینان تهران به ییلاقهای این منطقه جلب گردید و به سمت آن سرازیر شدند و روزبهروز بر وسعت، جمعیت و عمران و آبادانی آن افزوده شد تا جایی که حد افراط به خود گرفت و همۀ منابع آبی، محیط زیست، کشاورزی، دامداری، حیات وحش، آثار تـاریخی ـ فرهنگی، منـابع طبیعـی، مـراتع و مزارع آن رو به نابودی گذاشت و قصران داخل (لواسان و
رودبار قصران) را که روزی انبار غلات و میوه، مرکز ذخایر و منابع آبی و قرق و آبشخور و چراگاه هزاران رأس دام بود و تولیدکننده محسوب میشد، به منطقهای مصرفکننده بدل کرد. هرچند این وضعیت برای منطقۀ لواسان بزرگ و روستاهای اطراف آن نیز وجود دارد، اما روند آن در دورۀ پهلوی بسیار کندتر از لواسان کوچک بود و در نتیجه لواسان کوچک در ۱۳۴۹ ش عنوان شهر یافت و روزبهروز بزرگ و بزرگتر شد و لواسان بزرگ به همان صورت ماند و امروزه ده یا روستا محسوب میشود. هرچند در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی سیل جمعیت خوشنشین متوجه آن ناحیه نیز شد، اما روند رشد آن به اندازۀ شهر لواسان نیست.
[ویرایش]
در محدودۀ شمالشرقی شهر لواسان و پس از محلۀ ناران، در اراضی واقع در شرق رودخانۀ فصلی افجه که در ناران بهنام رودخانۀ ناران نامیده میشود، روستاهای
تیمورآباد،
سبوکوچک و
سبوبزرگ واقع شدهاند. هرچند این روستاها جزو شهر لواسان به حساب میآیند، اما عملاً مستقلاند و امورشان توسط خودشان اداره میشود.
[ویرایش]
بخش جنوبی شهر لواسان که در سمت جنوب
رودخانۀ جاجرود و در دامنههای شمالی ارتفاعات کوه هزاردره واقع است، وضعیت طبیعی و اولیۀ خود را حفظ کرده، و از تعرض و ساختوساز مصون مانده است و این بدانسبب است که اولاً دریاچۀ
سد لتیان مانعی طبیعی برای دسترسی افراد به آن ناحیه است و ثانیاً وجود مراکز نظامی مانند پادگانها مانع توجه افراد به آن نواحی شده است. ازاینرو، شهر لواسان بیشتر در دامنۀ جنوبی ارتفاعات سمت شمال دشت لواسان شکل گرفته است.
[ویرایش]
محور اصلی شهر لواسان خیابانی به نام امام خمینی، به درازای ۵۰۰‘۱ متر است که از دامنۀ
گردنۀ قوچک و مرز روستای
زردبند(
درۀ فولادوش و
پل کلهگاوی رضا شاهی) آغاز میشود و از سمت جنوب لشکرک به سمت شرق کشیده، و اندکی به سمت شمال منحرف میشود و از پل لشکرک و رودخانۀ جاجرود میگذرد و پس از عبور از روستاها یا مناطق مسکونی قدیمی لواسان که امروزه همگی در آن ادغام شدهاند و حکم محلات آن را دارند، مستقیماً به سمت شرق امتداد مییابد و به محلۀ ناران و سهراهی افجه میرسد. این خیابان از محلۀ ناران به بعد باریک میشود و روستاهای تیمورآباد، سبوکوچک و سبوبزرگ را به یکدیگر متصل میسازد و پس از آن به صورت جادۀ خاکی از جنگلهای مصنوعی شمال سد لتیان عبور میکند و به جادۀ جاجرود در لواسان بزرگ متصل میشود. این مسیر تا پیش از دوران حکومت پهلوی مالرو بود و از شرق به غرب در آن رفتوآمد میشد و انتهای آن در مواجهه با رودخانۀ جاجرود در شمال لشکرک به بنبست میرسید. به همین سبب غربیترین نقطۀ لواسان را «
توکمزرعه» مینامیدند. این نام بعدها در برخی از منابع به اشتباه «ترکمزرعه» نوشته شد، «توک = تُک» در گویش محلی مردم لواسان به معنی لبه، جلو و انتها بهکار میرود؛ مانند توک بام به معنی لبۀ پشت بام. توک را گاهی نوک نیز تلفظ میکردند.
[ویرایش]
رفتوآمد در لواسان از غرب به سوی شرق از اوایل حکومت پهلوی، و از زمانی که جادۀ لشکرک به شمشک برای حمل زغالسنگ احداث شد، متداول گردید. در آن زمان برای فراهم کردن امکان عبور از رودخانۀ جاجرود در محل فعلی پل لشکرک، غلامعلی خواجهنوری، ملقب به نظامالسلطان که مالک بخش عمدۀ اراضی
گلندوک بود و از اربابهای خوب منطقه به شمار میرفت و نزد مردم منطقه از احترام برخوردار بود، کسانی را به عنوان جارچی به روستاهای منطقۀ لواسان کوچک میفرستاد و به نسبت جمعیت هر روستا عدهای را به عنوان «همیار» و کمک فرامیخواند و در روز معینی همۀ افراد حاضر میشدند، از درختان چنار لشکرک میبریدند و اقدام به احداث پل چوبی بر روی رودخانه میکردند و رفتوآمد از روی آن صورت میگرفت. در بعضی از سالها بهسبب وقوع سیلابهای مکرر و تخریب پل، این اقدام چندینبار تکرار میشد.
[ویرایش]
در سمت شمال رودخانۀ جاجرود و ابتدای اراضی لـواسان کـوچک، جـایی کـه امـروزه مجتمع ورزشی ـ فرهنگی امام خمینی واقع است، باغی بود که به آن
باغ شاهپور گفته میشد. در کنار این باغ کاروانسرایی به نام
کاروانسرای سرهنگ کاووسی وجود داشت. گاهی که سیل موجب تخریب پل میشد، مسافران در این کاروانسرا اقامت میکردند تا شرایط عبور از رودخانه فراهم شود.
[ویرایش]
پل کهن و اصلی لواسان کوچک در محل «
بندک» که حدود ۵۰۰ متر بالاتر از دهانۀ تنگۀ جاجرود قرار داشت و بعدها تاج سد لتیان در آنجا احداث شد، واقع بود. این پل توسط شخصی به نام حاج اللهیار که از اهالی لواسان بزرگ بود، به سبک پلهای کهن ایران با دو دهانه و طاق و تویزه احداث شده بود و
پل حاج اللهیار نامیده میشد. در اواخر حکومت قاجار شخصی به نام قاسم خان، اراضی بندک را خرید و از آن به بعد آنجا را قاسمآباد نامیدند. این پل پس از احداث پل فلزی لشکرک در اوایل حکومت محمدرضا شاه (ح ۱۳۲۵ ش) از رونق افتاد و پس از احداث سد لتیان در ۱۳۴۶ ش به زیر آب رفت. زمانی که پل حاج اللهیار دایر بود، مسیر اصلی لواسان کوچک و روستاهای اطراف آن از همان مسیر بود. این راه پس از عبور از پل مذکور به
ناظمآباد میرسید و از آنجا شعبهای به روستاهای سبوبزرگ و سبوکوچک و شاخۀ اصلی به روستای ناران میآمد که از بقیۀ مناطق مسکونی لواسان آبادتر و پرجمعیتتر بود و از آنجا به افجه امتداد مییافت. افجه حاکمنشین منطقه بود و بر سراسر منطقه نظارت داشت. حتى در دورۀ پهلوی اول در تقسیمات کشوری تبدیل به مرکز بخش شد و حاکمیت آن بر لواسان بزرگ نیز نفوذ یافت. راهی که از پل حاج اللهیار به ناران میآمد، انشعاباتی به سمت شرق لواسان داشت و روستاهایی مانند گلندوک،
شورکاب،
جائیج و جز آنها را به یکدیگر متصل میساخت.
[ویرایش]
با احداث پل فلزی لشکرک در حدود سال ۱۳۲۵ ش، چرخۀ حرکت در لواسان کوچک تغییر کرد و از سمت غرب به شرق رواج یافت. این راه در ابتدا باریک و با پیچوخمهای متعدد همراه بود تا مناطق مسکونی لواسان را به یکدیگر متصل سازد؛ اما از ۱۳۴۹ ش که لواسان عنوان شهر یافت، راه قبلی بهمرور پهنتر شد تا به صورت بلوار کنونی (بلوار امام خمینی) درآمد.
[ویرایش]
نخستین محل شهر لواسان پس از عبور از پل لشکرک، استلک نام دارد که به غلط آن را به صورت اصطلک نیز نوشتهاند. استل در گویش محلی به معنی «آبگیر»، و مترادف کلمۀ «استخر» در فارسی است و حرف «ک» در آخر، «ک» تصغیر، و روی هم به معنی استل یا استخر کوچک است. در میان مردم منطقه چنین متداول بود که آب چشمههایی را که خروجی اندکی داشت، در چاله و گودالهای بزرگی که در مظهر چشمه ایجاد میشد، ذخیره میکردند و سپس آن را به روی مزارع میگشودند تا آب با حجم بیشتر بتواند مزرعۀ زیردست را آبیاری کند. نمونۀ دیگر این نوع استل را با نام «استل سومه لووار» در روستای
نیکنامده، هماکنون نیز میتوان مشاهده کرد (برای آگاهی بیشتر، نک : ه د، استل). اراضی استلک با عبور جاده از میان آن، به دو قسمت شمالی و جنوبی تقسیم شد. امروزه به استلک شمالی، استلک بالا، و به استلک جنوبی استلک پایین میگویند.
سمت غرب اراضی استلک «
احمدآباد» قرار داشت و تنها دارای ۵ خانوار جمعیت بود. آب موردنیاز آنها از درهای که از دامنۀ جنوبی کوه ورجین و از ناحیهای بهنام
اسرچال (بالاتر) سرچشمه میگرفت و سپس از منطقۀ
نوشانی(پایینتر) عبور میکرد و به احمدآباد میرسید، تأمین میشد. اراضی احمدآباد بیشتر در سمت جنوب خیابان اصلی لواسان واقع است.
در سمت شمال اراضی احمدآباد و نیز در شمال خیابان اصلی لواسان، توکمزرعه واقع است. ساکنان توکمزرعه بیشتر از سادات بودند و شمار خانوار آنها از ۱۰ تا ۱۲ تجاوز نمیکرد.
در سمت شمال توکمزرعه و اراضی احمدآباد و در شیب تند دامنۀ جنوبی کوه ورجین و در مراتعی که اسرچال و نوشانی نامیده میشد، منطقهای بود که به آن «
ناهارخوران شاهی» میگفتند. پادشاهان قاجار برای تفرج بیشتر به اتفاق خدمه و حرمسرا به این محل میآمدند و خیمه و خرگاه برپا میکردند، و شکار میزدند.
در دورۀ پهلوی نیز این منطقه مورد توجه بود و در آنجا ساختمانها و تأسیساتی برای اقامت خاندان شاهی ساخته بودند که پس از پیروزی انقلاب اسلامی در اختیار
بنیاد مستضعفان قرار گرفت و گویا آنان نیز آن مجتمع را به
بنیاد علوی واگذار کردند یا اجاره دادند. بنیاد علوی که با انحلال بنیاد پهلوی سابق تشکیل شد، آنجـا را «مجتمـع ورزشـی ـ فـرهنگـی امـام خمینـی» نامگذاری، و با صرف هزینههای فراوان تکمیل، و تجهیز کرد و همۀ امکانات ورزشی، رفاهی، تفریحی نظیر سالنهای متعدد ورزشی، اسبسواری، استخر، سونا، جکوزی، رستوران، بوفه و سایر امکانات را در آن دایر ساخت.
آبادیِ پس از احمدآباد شورکاب بود که بخش عمدۀ آن در سمت جنوب خیابان اصلی لواسان، و بخش اندکی از آن نیز در سمت شمال خیابان قرار داشت. این آبادی اربابی بود و مالکان آن اشخاصی به نامهای سیدشریف و اتحاد بودند و چند نفر رعیت نیز داشتند. حدود ۲۰ خانوار جمعیت در آنجا زندگی میکردند. بخشی از آب آبادی شورکاب از یکی از درههای سمت جنوب کوه ورجین، و بخشی نیز از
رودخانۀ کُند تأمین میشد. در مرکز آبادی شورکاب تپۀ نسبتاً بلندی وجود داشت و بر روی آن بقایای ساختمانی دیده میشد.
اعتمادالسلطنه در کتاب مرآة البلدان (ج ۴)، ذیل نام جائیج، یادی از این تپه کرده و به نقل از کتاب تاریخ طبرستان، رویان و مازندران، تألیف
ظهیرالدین مرعشی آنجا را محل قصر «علی کامه»، از سرداران رکنالدوله، معرفی میکند. بخش شمالی این تپه در جریان احداث بلوار شهر لواسان تخریب، و از میان برداشته شد. قسمتهایی از سمت شرق و غرب آن نیز تسطیح گردیده، و بر روی آن در دهههای پس از پیروزی انقلاب اسلامی ساختمانهایی احداث کردهاند و هویت اولیۀ آن دگرگون شده است. با این حال، تپۀ شورکاب دارای ارزش تاریخی ـ فرهنگی است و با عنوان «
تپۀ باستانی شورکاب» در مهر ماه ۱۳۸۲ به شمارۀ ۳۷۷‘۱۰ در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسیده است.
در سمت شمال آبادی شورکاب و در منتهاالیه دامنۀ جنوبی کوه ورجین و در سمت شمال بلوار امام خمینی شهر لواسان،
مزرعۀ باستی واقع بود. این مزرعه متعلق به شاهزاده
مظفر فیروز، یکی از پسران
عبدالحسین میرزا فرمانفرما بود. مزرعۀ باستی دارای ۵ خانوار جمعیت بود و چشمۀ آبی داشت که هنوز در این محله وجود دارد. بخشی از آب مورد نیاز این مزرعه از رودخانۀ کند تأمین میشد و بعغععه وسیلۀ جوی به آن منطقه میرسید.
آبادیِ پس از شورکاب و مزرعۀ باستی، جائیج بود. بخش عمدۀ آبادی جائیج در سمت جنوب جادۀ لواسان (بلوار امام خمینی کنونی) واقع بود؛ بیش از ۲۵ خانوار جمعیت، یک امامزاده به نام
امامزاده عبدالله، مسجد و چشمۀ آب داشت. آب کشاورزی اهالی جائیج از رودخانۀ کند تأمین میشد و این روستا جزو آبادیهای پررونق لواسان به شمار میرفت و کشاورزی خوبی داشت.
خیابان اصلی و آبادترین آبادی محدودۀ لواسان کوچک که مرکز آن نیز محسوب میشد، گلندوک بود. خیابان اصلی لواسان از وسط گلندوک میگذشت و آن را به دو بخش شمالی و جنوبی تقسیم میکرد. این آبادی متعلق به
غلامعلی خواجه نوری ملقب به نظامالسلطان، از فرزندان
میرزا آقاخان نوری صدراعظم و خواهرش شرفالدوله از شاهزادگان قاجار بود. شرفالدوله همسر مؤید همایون بود. مؤید همایون را پس از مرگش در باغ نظامالسلطان که جزئی از املاک گلندوک است، دفن کردند؛ اما اکنون اثری از آن باقی نیست. خواهر شرفالدوله، لقاءالدوله نام داشت. وی مادر خواجهنوریها بود که از رجال سیاسی دورۀ پهلوی بودند. شوهر لقاءالدوله، نظامالدوله بود. گلندوک بیش از ۳۰ خانوار جمعیت داشت و اراضی آن از همۀ آبادیهای لواسان بزرگتر بودند و از آب رودخانۀ کند آبیاری میشدند. رونق کشاورزی و دامداری در گلندوک باعث شکوفایی وضع اقتصادی مردم آن، و عمران و آبادی آنجا شده بود.
پس از گلندوک تا ناران آبادیای وجود نداشت و مراتع و مزارع وسیعی در این ناحیه بود. تنها یک خانه وجود داشت که گرداگرد آن دیوار بلندی کشیده بودند. آن خانه و اطرافش را
قلعۀ قاضیآباد میگفتند. قسمتی از اراضی آن را نیز
نجارکلا مینامیدند. سمت شمال قلعۀ قاضیآباد را
کوهک و
تپهسرخه میگفتند. بقایای قلعۀ خرابهای نیز در نزدیکی تپهسرخه بود که اکنون دیگر اثری از آن وجود ندارد. شخصی به نام دکتر مؤتمنی اراضی بخشی از قلعۀ قاضیآباد و نجارکلا را خرید و آباد کرد و آن را نازنینکلا نامید، اما این نام متداول نگشت و نام نجارکلا باقی ماند.
تا پیش از انقلاب اسلامی، نجارکلا بیش از ۱۰ خانوار جمعیت نداشت و مردم آن از مسجد و حسینیۀ گلندوک استفاده میکردند، اما پس از انقلاب به سرعت بر آبادانی آن افزوده شد و جمعیت بسیاری را به خود جلب کرد و نجارکلا و قاضیآباد دو محلۀ مستقل شدند.
شرقیترین روستای لواسان که مجاور مسیل رودخانۀ فصلی افجه است، روستای ناران بود که امروزه یکی از محلههای شهر لواسان به شمار میرود؛ اما در بخش شمالی ناران زمینهایی وجود دارد که به باغ ـ دره معروف است. بخشی از اراضی باغ ـ دره را شخصی به نام حسن خان خریداری، و آباد کرد و به نام حسنآباد معروف شد. پیش از انقلاب اسلامی، حسنآباد و باغ ـ دره نامی نداشتند و حداکثر دارای ۵ خانوار جمعیت بودند، اما اکنون ساکنان بسیاری دارند و از محلههای شهر لواسان به حساب میآیند.
[ویرایش]
افزون بر آبادیهای مجاور جادۀ اصلی لواسان که اجمالاً معرفی شدند، مناطق مسکونیای نیز در حاشیۀ رودخانۀ جاجرود، حدفاصل لواسان تا دهانۀ تنگۀ جاجرود که سد لتیان در آنجا احداث شد، وجود داشتند که تا پیش از ساختن سد مردم به زندگی خود در آنها ادامه میدادند، اما پس از آن، اهالی برخی از آبادیها مجبور به تخلیۀ خانههای خود، و مهاجرت به جاهای دیگر شدند. آن آبادیها از غرب (لشکرک) به شرق (تاج سد لتیان) چنین نام داشتند:
۱. آبادی
سربیشه، با ۸ خانوار جمعیت که بیشتر دیمکار و دامدار بودند و عموماً در فصل تابستان به ییلاقهای اطراف
دشت لار میرفتند.
۲.
گهوارهگلو، با ۳-۴ خانواده که به کشاورزی اشتغال داشتند. اراضی آنها موقوفۀ
مسجد امام حسن عسکری (ع) در روستای لواسان بزرگ بود و آنها اجاره میپرداختند.
۳.
اَشگِرد، که ۴ خانوار جمعیت داشت. تمام اراضی این آبادی متعلق به شخصی به نام امیر علایی بود که از ورثۀ علاءالدوله، از رجال زمان
مظفرالدین شاه بود.
۴.
ناظمآباد، که از آبادیهای نسبتاً بزرگ حاشیۀ رودخانۀ جاجرود در منتهاالیه جنوب لواسان کوچک بود. این آبادی ۱۲ خانوار جمعیت داشت و اراضی آن مانند آبادی اشگرد به خانوادۀ امیر علایی تعلق داشت. اما شخصی به نام رستگار آن را خرید و پس از احداث سد لتیان به سمت شمال گسترش یافت و بر جمعیت و ساختمانهای آن روزبهروز افزوده شد.
۵. آبادی لتیان، که در جنوب ناظمآباد واقع بود و حدود ۱۵ خانوار جمعیت داشت و دارای اراضی و باغهای وسیع بود و بهسبب نزدیکی به
قاسمآباد و جادۀ قدیم تهران به لواسان، روزبهروز بزرگتر و آبادتر میشد. سد لتیان نام خود را از این روستا گرفته است. کلمۀ لتیان در حقیقت نوعی جمع بستن عامیانۀ کلمۀ «لت» در گویش محلی است. «لت» به معنی قسمت، پاره، تکه و محدوده است و عموماً به زمینهای هموار کوچک کنار هم گفته میشود. به جدا شدن شماری گوسفند از گله نیز «لت» و «لت خوردن» میگفتند. لت به تکه چوب الوارمانند نیز میگفتند که آن را به سر «خیش» (ابزار شخم زدن) وصل میکردند تا به کمک آن زمین شخمزده را هموار نمایند. به احتمال زیاد تلفظ اولیۀ این اسم «لتیون» بوده است.
۶. قاسمآباد، که پل تاریخی حاج اللهیار در آنجا احداث شده بود و مسیر ارتباطی تهران به لواسان تا پیش از احداث پل فلزی لشکرک از آن طریق صورت میگرفت. آبادی قاسمآباد ۵ خانوار جمعیت داشت و مردم آن بیشتر به کار کشاورزی اشتغال داشتند. این آبادی حدود ۵۰۰ متر بالاتر از تاج سد لتیان واقع بود.
۷.
لوارک، که ۲-۳ خانوار بیشتر جمعیت نداشت و آخرین مزرعۀ مجاور رودخانۀ جاجرود بود و زودتر از بقیۀ اراضی و آبادیها در جریان احداث سد لتیان تخلیه شد.
۸. در سمت شمال لوارک، قاسمآباد و لتیان، و در سمت جنوب روستای ناران آبادی دیگری وجود داشت که
کلاک خوانده میشد. این آبادی حدود ۱۵ خانوار جمعیت داشت. شخصی به نام ارباب ضرغام مالک آن شد و به مرور زمان آن را فروخت و در آن ساختوساز شد.
افزون بر موارد گفتهشده، مزارع و مناطق دیگری مانند میلارد، تپه یا
مزرعۀ سید پیاز (صدق پیاز) و مزرعۀ دستگرد در دامنۀ جنوبی لواسان کوچک وجود داشتند که در گذشته جمعیتی در آن ساکن نبود، اما اکنون بخشی از شهر لواسان را تشکیل میدهند و ساختمانهای بسیاری در آنها احداث شده است. در اطراف محلۀ ناران نیز مزارعی به نام گلتور و جهرک وجود داشت که اکنون تبدیل به مناطق مسکونی شدهاند.
[ویرایش]
در گستـرۀ لواسانی کـه معرفی شد، آثـار تاریخی ـ فرهنگی متعدی از گذشتههای دور وجود داشت که حکایت از استقرار و زندگی انسان در آن میکرد. برخی از این آثار در جریان تحولات اخیر و توسعۀ ساختوسازهای شهری و احداث واحدهای مسکونی بهسبب عدم آگاهی یا سودجوییهای نسل حاضر تخریب شد و از میان رفت و آثاری از آنها باقی نماند. نمونۀ آشکار و بدیهی این نوع تخریب، انهدام و از میان رفتن بافت تاریخی آبادیها و ترکیب خانهها و نقاط مسکونی ساکنان گذشتۀ این پهنه بود که دیگر امروز اثری از آنها باقی نمانده است؛ ازاینرو، نمیتوان دربارۀ آنها صحبتی کرد و یا نمونهای ارائه نمود. ازجملۀ آثار تـاریخی ـ فرهنگی تخریبشده میتـوان از
تپۀ باستانی خرسنگ واقع در ۵۰۰ متری شمالشرقی ناظمآباد نام برد که اثری از آن باقی نمانده، و همچنین بخشهایی از تپۀ باستانی شورکاب که محدودۀ آن به کمتر از یکسوم کاهش یافته است و قسمتهای باقیماندۀ آن نیز در معرض تهدید جدی قرار دارد.
تا پیش از ۱۳۸۱ ش، در بخشهای رودبار قصران و لواسانات فقط ۵ اثـر تاریخی ـ فرهنگیِ
امامزاده یونس (لواسان بزرگ)،
امامزاده احمد (لواسان بزرگ)،
تپۀ حصارک (لواسان کوچک)، خانه و
باغ نظامالسلطان (لواسان کوچک) و
قلعۀ امامه (رودبار قصران) شناسایی، و در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده بود؛ اما پس از آن شمار آثار شناساییشده به بیش از ۷۰ اثر رسید و از آن میان، ۴۳ اثر در فهرست آثار ملی ثبت شده است. از میان آثار ثبتشده ۳ اثر مربوط به شهر لواسان بود که اینها ست: ۱. تپۀ باستانی شورکاب، که قدمت آن به دورۀ تاریخی بازمیگردد؛ ۲. امامزاده عبدالله محلۀ جائیج، متعلق به سدههای ۷ و ۸ ق؛ ۳. تپۀ باستانی ناظمآباد، که قدمت آن به دورۀ تاریخی بازمیگردد.
افزون بر آثار یادشده، آثاری از روستای سبوکوچک و محلۀ ناران لواسان نیز شناسایی، مستندسازی و پروندۀ ثبتی آنها تهیه شده، و در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است؛ این آثار عبارتاند از: ۱.
حمام تاریخی روستای سبوکوچک، متعلق به اوایل دورۀ قاجار؛ ۲.
محوطۀ تاریخی سر قبر تاجین در روستای سبوکوچک، که قدمت آن به هزارۀ ۱ قم و دورۀ تاریخی بازمیگردد؛ ۳.
امامزاده فضلعلی در محلۀ ناران، متعلق به سدههای ۷ و ۸ ق؛ ۴.
حمام تاریخی محلۀ ناران، متعلق به اواخر دورۀ صفویه؛ ۵.
قلعۀ باستانی باغ دره، مربوط به دوران تاریخی.
با جمعبندی آنچه نگاشته شد، میتوان گفت که شهـر لواسان دارای ۱۰ اثـر فرهنگی ـ تاریخی است که در فهرست آثار ملی به ثبت رسیدهاند. چنانچه این آثار مطالعه، پژوهش، مرمت و ساماندهی شوند، ظرفیت بسیار بالایی به حساب میآیند که میتوانند شهر لواسان را به یک شهر تاریخی و توریستی بدل نمایند. قطعاً جاذبههای طبیعی منطقه نیز در صورت آمادهسازی میتواند ظرفیت یادشده را چندبرابر کند.
[ویرایش]
از جمعبندی اطلاعات اولیۀ ارائهشده چنین برمیآید که لواسان کوچک (بهجز روستاهای ناران، سبوکوچک، تیمورآباد و سبوبزرگ) تا اوایل دوران حکومت پهلوی حدود ۱۸۰ خانوار جمعیت داشته است که در حدود ۲۰ نقطۀ مسکونی مجزا از یکدیگر ساکن بودند و بیشتر به کار کشاورزی و دامداری اشتغال داشتند. آغاز رشد، توسعه، عمران و افزایش جمعیت لواسان کوچک را باید از اواسط دوران حکومت قاجار (سلطنت ناصرالدین شاه) و بهخصوص اوایل دوران حکومت پهلوی تعیین کرد. رشد جمعیت لواسان در مدت یادشده به گونهای بود که در ۱۳۴۹ ش بدل به شهر شد و از لواسان بزرگ و افجه نیز پیش افتاد.
[ویرایش]
در سالهای نخست پس از پیروزی انقلاب اسلامی محلات شهر لواسان دارای انسجام، یکپارچگی و پیوستگی کامل نبود. بیشتر ساختمانها در این آبادیها واقع شده بودند: گلندوک، شورکاب نجارکلا و ناران. اما پس از آن، ساختوسازها افزایش یافت، بهگونهای که امروزه همۀ محلهها با یکدیگر پیوستگی کامل دارند و تنها نقاط محدود و معدودی را میتوان یافت که هنوز ساختوساز در آنها صورت نگرفته است.
[ویرایش]
شهر لواسان حدود ۶۱ هکتار فضای سبز دارد و سرانۀ فضای سبز آن به ۳۸ مـ۲ میرسد که بسیار بیشتر از میانگین سرانۀ فضای سبز در دیگر شهرهای ایران است.
[ویرایش]
هنوز در محلههای مختلف شهر لواسان برخی از طایفههای اصیل و بومی زندگی میکنند که نام خانوادگی آنها عبارتاند از: در محلۀ شورکاب: یوسفی، حصار شورکابی، اسکندری، خاکشیری و راکی؛ در محلۀ توک مزرعه: مشهدی حسینی، عسکرکرد، سیدمهدی، فخیمی راد و بابایی؛ در محلۀ احمدآباد استلک: کردبچه و اعتمادی؛ در محلۀ جائیج: نعنایی، گرجی و خانبابایی؛ در نجارکلا: فتاحی، نجاتبخش، جهانگیری، صالحیزاده و مومِجی؛ در محلۀ کلاک: ضرغامفر، شریفی، مهری و شیخی نارانی؛ در محلۀ باغدره: خالقی و طاهری؛ در گلندوک: فتاحی، گلزردی، گلندوکی و گردویی.
[ویرایش]
آب آشامیدنی مردم شهر لواسان از
قنات توکمزرعه و
قنات احمدخان در محلۀ گلندوک و
چاه باستی در محلۀ شورکاب و
چاه چناربُن واقع در مجاورت رودخانۀ جاجرود، در جنوب محلۀ شورکاب تأمین میشود. آب مورد نیاز باغها و فضای سبز شهر لواسان نیز از رودخانههای افجه،
کُند، ناصرآباد و جاجرود و چند رشته قنات و چشمه تأمین میشود.
[ویرایش]
شهر لواسان در دوران ۸ سال دفاع مقدس ۲۱ شهید تقدیم میهن اسلامی کرده است. شهیدان محلههای لواسان بدین شرح است: توکمزرعه، یکتن؛ شورکاب، یکتن؛
شهرک آزادگان، ۴ تن؛ جائیج، ۵ تن؛ گلندوک، ۴ تن؛ و نجارکلا، ۶ تن.
[ویرایش]
•
پازوکیطرودی، ناصر، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، دانشنامه تهران بزرگ،برگرفته از مقاله «لواسان» ص۱۴۴۱.