فهرست مندرجات۲ - والدین ۳ - تحصیلات ۴ - ورود به دربار ناصرالدین شاه و ازدواج با دختر وی ۵ - آشنایی با صفی علیشاه و درآمدن به سلک تصوف ۶ - ریاست و قطب سلسلۀ نعمتاللٰهی ۷ - تاسیس انجمن اخوت ۸ - تدوین نظامنامه انجمن ۹ - طراحی نشانه برای انجمن ۱۰ - تعداد اعضای انجمن ۱۱ - فعالیت های انجمن ۱۲ - جایگاه هنر موسیقی در انجمن ۱۳ - انجمن اخوت و فراماسونری ۱۴ - نشریات انجمن ۱۵ - به توپ بسته شدن خانۀ ظهیرالدوله و محل انجمن ۱۶ - دیگر اقدامات فرهنگی ظهیرالدوله ۱۷ - انتخاب شیخ سلسلۀ نعمتاللٰهیه پس از خود ۱۸ - فرزندان ۱۹ - مناصب دولتی ظهیرالدوله ۱۹.۱ - حکومت مازندران ۱۹.۲ - حکومت همدان ۱۹.۳ - حکومت کرمانشاه ۱۹.۴ - حکومت گیلان ۱۹.۵ - حکومت تهران ۲۰ - امتناع از رفتن به مازندران ۲۱ - مذاکره با میرزا کوچک خان ۲۲ - آثار ۲۲.۱ - آثار تاریخی ۲۲.۲ - آثار ادبی و عرفانی ۲۳ - وفات ۲۴ - مستندات مقاله ۲۵ - پانویس ۲۶ - منبع ۱ - ولادتعلیخان ظهیرالدوله در ۲۶ ربیعالاول ۱۲۸۱ ق / ۲۹ اوت ۱۸۶۴ م، در روستای جمالآباد شمیران متولد شد. [ویرایش] ۲ - والدینمادر او خازنالدوله، و پدرش محمدناصر خان ظهیرالدوله بود. محمدناصر خان ظهیرالدوله از طایفۀ دولّوی قاجار بود و از آغاز حکومت ناصرالدین شاه تا پایان عمر در مناصبی چون ایشیکآقاسیباشی گریِ دربار؛ حکومت استراباد، گرگان و ترکمان؛وزارت فارس؛ وزارت عدلیه؛ و حکومت خراسان، سیستان و خوزستان خدمت میکرد. [۱]
اعتمادالسلطنه، محمدحسن، المآثرو الآثار، به کوشش ایرج افشار، ج۱،ص ۴۴، ۵۲، ۵۴، ۵۹،تهران، ۱۳۷۴ ش.
[۲]
افشار، ایرج، مقدمه بر خاطرات و اسناد ظهیرالدوله، ص۱۵، تهران، ۱۳۶۷ ش.
[ویرایش] ۳ - تحصیلاتعلی خان ظهیرالدوله تحصیلات مقدماتی خود ازجمله صرف و نحو عربی و ادبیات فارسی را در فارس و در زمان حکومت پدرش بر این شهر، نزد میرزا شفیعا ادیب و شاعر شیرازی فراگرفت، و بعدها در مشهد به تکمیل معلومات خود پرداخت. [۳]
همایونی، مسعود، تاریخ سلسلههای طریقۀ نعمتاللٰهی در ایران،ص۳۱۹، تهران، ۱۳۵۸ ش.
[۴]
صفایی،ابراهیم،ده نفر پیشتاز، ص۷۸، تهران، ۱۳۵۷ ش.
[ویرایش] ۴ - ورود به دربار ناصرالدین شاه و ازدواج با دختر ویاو پس از درگذشت پدرش در ۱۲۹۴ ق / ۱۸۷۷ م، بهسبب اعتماد ناصرالدین شاه به خاندان ظهیرالدوله، ایشیکآقاسیباشی دربار شد و به ظهیرالدوله ملقب گردید و فعالیت دیوانی خود را آغاز کرد. ایشیکآقاسیباشی که بعدها به وزیر تشریفات تغییر نام داد. [۵]
مستوفی، عبدالله، شرح زندگانی من، تهران،ج۱، ص۴۹، ۱۳۴۱ ش.
متولی فعالیتهایی چون برگزاری مراسم و تشریفات، و رسیدگی به امور شاهزادگان، علما و غلۀ تهران بود. [۶]
افشار، ایرج، مقدمه بر خاطرات و اسناد ظهیرالدوله، ص۱۵، تهران، ۱۳۶۷ ش.
ظهیرالدوله در ۱۲۹۷ ق / ۱۸۸۰ م با تومان آغا، دختر ناصرالدین شاه که به فروغالدوله و سپس ملکۀ ایران ملقب شد، ازدواج کرد. [۷]
معیرالممالک، دوستعلی، رجال عصر ناصری، به کوشش خدیجه نظاممافی، ص۱۱۰، تهران، ۱۳۶۱ ش.
[ویرایش] ۵ - آشنایی با صفی علیشاه و درآمدن به سلک تصوفظهیرالدوله در ۱۳۰۳ ق / ۱۸۸۶ م، با حاج میرزا حسن اصفهانی، ملقب به صفیعلیشاه از مشایخ سلسلۀ نعمتاللٰهیه آشنا شد و دست ارادت به او داد. منابع مختلف دربارۀ چگونگی آشنایی ظهیرالدوله با صفیعلیشاه، حکایتی نقل میکنند که به موجب آن ناصرالدین شاه برای آگاهی یافتن از فعالیتها و تعلیمات صفیعلیشاه، ظهیرالدوله را به خانقاه او فرستاد. ظهیرالدوله پس از ملاقات با صفیعلیشاه چنان مجذوب او شد که به زودی در سلک مریدان وی درآمد. او همچنین به شاه اطمینان داد که آموزههای صفیعلیشاه تنها دارای جنبۀ اخلاقی است. [۸]
صفایی، ابراهیم، حواشی بر اسناد نویافته، به کوشش همو، ص ۷۹-۸۰، تهران، ۱۳۴۹ ش.
شخصیت ممتاز ظهیرالدوله در میان دیگر مریدان، سبب شد تا صفیعلیشاه وی را به «صفاعلیشاه» و «مصباحالولایه» ملقب سازد. [۹]
مدرسی چهاردهی، نورالدین، سیری در تصوف، ص۱۸، تهران، ۱۳۶۱ ش.
[۱۰]
سپهر، عبدالحسین، مرآة الوقایع مظفری، به کوشش عبدالحسین نوایی،ص۱۴، تهران، ۱۳۶۸ ش.
[ویرایش] ۶ - ریاست و قطب سلسلۀ نعمتاللٰهیپس از درگذشت صفیعلیشاه در ۱۳۱۶ ق / ۱۸۹۸ م، براساس نوشتهای که میرزا نصرالله خان دبیرالملک ارائه کرد، ریاست سلسلۀ نعمتاللٰهی به ظهیرالدوله واگذار، و او از آن پس به عنوان جانشین صفیعلیشاه و قطب این سلسله معرفی شد و مریدان بسیاری را در تهران و سراسر کشور به گرد خود جمع کرد. [۱۱]
سپهر، عبدالحسین، مرآة الوقایع مظفری، به کوشش عبدالحسین نوایی،ص۹۵، تهران، ۱۳۶۸ ش.
[۱۲]
معیرالممالک، دوستعلی، رجال عصر ناصری، به کوشش خدیجه نظاممافی، ص۱۱۲، تهران، ۱۳۶۱ ش.
[۱۳]
افضلالملک، غلامحسین، افضل التواریخ، به کوشش منصوره اتحادیه و سیروس سعدوندیان، ص۳۷۲، تهران، ۱۳۶۱ ش.
[۱۴]
آزمایش، مصطفى، درآمدی بر تحولات تاریخی سلسلۀ نعمتاللٰهیه در ایران در دوران اخیر، ص۱۰۶، تهران، ۱۳۸۱ ش.
ظهیرالدوله پس از رسیدن به مقام ارشاد، با آنکه داماد ناصرالدین شاه و وزیر تشریفات بود، دیگر با لباس رسمی وزارت در انظار ظاهر نشد. [۱۵]
سپهر، عبدالحسین، مرآة الوقایع مظفری، به کوشش عبدالحسین نوایی،ص۹۵-۹۶، تهران، ۱۳۶۸ ش.
[ویرایش] ۷ - تاسیس انجمن اخوتظهیرالدوله در رمضان۱۳۱۷ / ژانویۀ ۱۹۰۰، ا نجمن اخوت را که شالودههای آن قبلاً توسط صفیعلیشاه بنا نهاده شده بود و مخفیانه به فعالیت میپرداخت، بهطور رسمی و با موافقت مظفرالدین شاه تأسیس کرد. [۱۶]
صفایی، ابراهیم،، رهبران مشروطه، ص۱۳۸، تهران، ۱۳۶۲ ش.
[۱۷]
عرفان، محمود، «فراماسونها»، یغما، ص۵۰۴، تهران، ۱۳۲۸ ش، س ۲، شم ۱۱.
او سپس قسمت شمالی باغ خانۀ خود را که در خیابان علاءالدوله (فردوسی، روبهروی ساختمان بانک ملی کنونی) قرار داشت، به مرکز انجمن اخوت اختصاص داد. [۱۸]
معیرالممالک، دوستعلی، رجال عصر ناصری، به کوشش خدیجه نظاممافی، ص۱۱۰، تهران، ۱۳۶۱ ش.
جلسات انجمن اخوت گاهی نیز در باغهای بهجتآباد و عشرتآباد تشکیل میشد. [۱۹]
خالقی، روحالله، سرگذشت موسیقی ایران، ص۷۱، تهران، ۱۳۶۱ ش.
[۲۰]
معیرالممالک، دوستعلی، رجال عصر ناصری، به کوشش خدیجه نظاممافی، ص۱۱۱، تهران، ۱۳۶۱ ش.
در ساختمان موجود در باغ ظهیرالدوله در خیابان فردوسی، تالاری وجود داشت که برای جلسات انجمن در نظر گرفته شده بود. در این تالار ۱۱۰ صندلیِ همانند قرار داده شد که بر روی آنها نام ۱۱۰ عضو نخستین انجمن نوشته شده بود و هر یک از اعضا موظف بودند بر صندلی مخصوص خود بنشینند. [۲۱]
عرفان، محمود، «فراماسونها»، یغما، ص۵۰۵، تهران، ۱۳۲۸ ش، س ۲، شم ۱۱.
انجمن اخوت که نخستین مجمع سازمانیافتۀ ایران به شمار میآید. [۲۲]
صدر هاشمی، محمد، تاریخ جرائد و مجلات ایران،ج۱، ص۷۹، اصفهان، ۱۳۶۳ ش.
[۲۳]
صفایی،ابراهیم، رهبران مشروطه، ص ۱۳۸- ۱۳۹،تهران، ۱۳۶۲ ش.
دارای هیئت مشاورهای مرکب از ۱۱ نفر بود که همۀ امور انجمن را اداره میکرد. ظهیرالدوله خود تا پایان عمر در سمت ریاست این هیئت فعالیت میکرد و سیدمحمد خان انتظامالسلطنه هم سالهای طولانی سمت نیابت داشت. [۲۴]
صفایی،ابراهیم، رهبران مشروطه، ص ۱۴۰- ۱۴۱،تهران، ۱۳۶۲ ش.
در آن زمان نظامنامه، اوراق تعرفه و دفتر ثبتنامی برای انجمن تدوین و تهیه شد و شمار زیادی از شاهزادگان، رجال دولتی و شخصیتهای خوشنام آن روزگار به عضویت این انجمن درآمدند.[ویرایش] ۸ - تدوین نظامنامه انجمننظامنامۀ انجمن اخوت که ظهیرالدوله خود آن را تدوین کرد و شامل دستور کار و شرح وظایف و فعالیتهای اعضا بود، در کتابچهای در ۱۵ صفحه با عنوان «دستور ظاهری انجمن اخوت» در تهران به چاپ رسید. محتوای این نظامنامه که در اختیار هر یک از اعضای انجمن قرار داشت، تنها دستورهای سادۀ اخلاقی، و عاری از مطالب سیاسی و اجتماعی بود. این دستور مشتمل بر ۶ فصل و ۵۲ ماده بود، و فصل نخست آن حاوی مقصد انجمن یا اصول ششگانۀ انجمن، یعنی تعظیم امرالله، شفقت خلقالله، خدمت اهلالله،بذل نفس فیسبیلالله، کتمان سرالله و اطاعت ولیالله بود. [۲۵]
صفایی،ابراهیم، رهبران مشروطه، ص ۱۳۸- ۱۳۹،تهران، ۱۳۶۲ ش.
[۲۶]
ظهیرالدوله، علی، خاطرات و اسناد، به کوشش ایرج افشار، ج۱، ص۵۵۰-۵۵۷، تهران، ۱۳۶۷ ش.
این نظامنامه تنها به کسانی داده میشد که عضو انجمن بودند، از اینرو، در خارج از انجمن تا چندین سال کسی به طور کامل از مفاد آن آگاهی نداشت؛ تا آنکه در ۱۳۲۷ ش و همزمان با جشن پنجاهمین سال تأسیس انجمن، تجدید چاپ شد. [۲۷]
ظهیرالدوله، علی، خاطرات و اسناد، به کوشش ایرج افشار، ج۱، ص۵۵۰-۵۵۷، تهران، ۱۳۶۷ ش.
[۲۸]
رائین، اسماعیل، فراموشخانه و فراماسونری در ایران، ج۳، ص۴۸۴، تهران، ۱۳۵۷ ش.
[ویرایش] ۹ - طراحی نشانه برای انجمنظهیرالدوله همچنین نشانهای برای انجمن طراحی کرد که شامل دو تبرزین و کشکولی آویخته در محل تقاطع تبرزینها، و تسبیحی متصل به انتهای آنها ست؛ بر بالای کشکول سال ۱۳۱۷ ق و در بالای آن حرف «ص» که حرف نخست صفا ست، دیده میشود؛ این نشانه به صورت علامت رسمی انجمن اخوت باقی ماند و بر روی همۀ اسناد، نامهها و آثار منتشرشدۀ انجمن خودنمایی میکرد. [۲۹]
مدرسی چهاردهی، نورالدین، سیری در تصوف، ص۱۵۹، تهران، ۱۳۶۱ ش.
[ویرایش] ۱۰ - تعداد اعضای انجمنشمار اعضای انجمن اخوت به نوشتۀ عبدالحسین خان سپهر در آن زمان در تهران ۱۳هزار نفر، و در شهرهای دیگر ۸۰۰هزار نفر بود. [۳۰]
سپهر، عبدالحسین، مرآة الوقایع مظفری، به کوشش عبدالحسین نوایی، ص۹۵، تهران، ۱۳۶۸ ش.
این ارقام بسیار مبالغهآمیز مینماید، چنانکه منبع معتبرتری شمار افرادی را که ظهیرالدوله در آخرین سال زندگی با امضای خود برای آنها ورقۀ عضویت صادر کرد، ۳۲۱‘۳۱ نفر اعلام میکند. [۳۱]
افشار، ایرج، مقدمه بر خاطرات و اسناد ظهیرالدوله،۶۱، حاشیۀ ۱، تهران، ۱۳۶۷ ش.
[۳۲]
رائین، اسماعیل، فراموشخانه و فراماسونری در ایران،ج۳، ص۴۸۷، تهران، ۱۳۵۷ ش.
[ویرایش] ۱۱ - فعالیت های انجمنانجمن اخوت در طول دورۀ حیات خود همواره در زمینههای فرهنگی و هنری فعالیت داشت و درآمدهای حاصل از این فعالیتها را به مصارف عامالمنفعه میرساند .که از آن جمله میتوان به برگزاری جشنهایی به مناسبتهای مختلف در محل انجمن اشاره کرد. یکی از این جشنها، جشن نصرت ملی در شعبان ۱۳۲۷ / سپتامبر ۱۹۰۹ و به مناسبت برکناری محمدعلی شاه از سلطنت، پیروزی مشروطهخواهان و بازگشایی انجمن پس از سالها تعطیلی بود. دانشعلی از اعضای انجمن اخوت، در طی نامهای ــ که حاوی گزارشی از یکی از جلسات انجمن اخوت بود ــ در ۲۵ شعبان ۱۳۲۷ به ظهیرالدوله، هدف اصلی از برگزاری جشن نصرت ملی را رعایت حال محرومان و ورثۀ مقتولان از مجاهدان نهضت مشروطه اعلام، و بیان کرده است که عایدات حاصل از این جشن برای این منظور صرف میشود. [۳۳]
اسناد تاریخی وقـایع مشروطه ایران، به کوشش جهانگیر قائممقامی،ص۱۲۷- ۱۲۸، تهران، ۱۳۴۸ ش.
انجمن اخوت پس از آتشسوزی بزرگی که در ۱۳۱۸ ق در شهر آمل روی داد، با برگزاری مراسمی در محل انجمن، بهگردآوری اعانه برای تجدید بنای این شهر پرداخت. [۳۴]
رائین، اسماعیل، فراموشخانه و فراماسونری در ایران،ج۳، ص۴۹۶، تهران، ۱۳۵۷ ش.
ظهیرالدوله همچنین در زمان حکومت کرمانشاه برای جمعآوری کمکهای مردمی به منظور معالجۀ زخمیان و کمک به ورثۀ شهدای مشروطه کوشید. [۳۵]
فخرایی، ابراهیم، گیلان در جنبش مشروطیت، ص۱۸۱-۱۸۲، تهران، ۱۳۵۶ ش.
[ویرایش] ۱۲ - جایگاه هنر موسیقی در انجمندر کلیۀ مراسمی که از سوی انجمن اخوت، و معمولاً در مکان این انجمن برگزار میشد (ازجمله در روزهای مبعث و میلاد پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم)، تولد حضرت علی (علیهالسلام) و عید غدیر)، هنر موسیقی جایگاه ویژهای داشت. در این انجمن ارکستری به ریاست غلامحسین خان درویش، و متشکل از شمار زیادی از بهترین نوازندگان و خوانندگانِ بنام آن روزگار ازجمله علینقی وزیری، سید حسین طاهرزاده، میرزا علیاکبر خان معروف به شیدا، یوسف خان صفایی، حسین خان اسماعیلزاده، ارفعالملک، و غلامرضا سالارمعزز به فعالیت میپرداختند. این افراد عمدتاً از اعضای انجمن اخوت بودند. [۳۶]
معیرالممالک، دوستعلی، رجال عصر ناصری، به کوشش خدیجه نظاممافی، ص۱۱۱، تهران، ۱۳۶۱ ش.
[۳۷]
مشحون، حسن، تاریخ موسیقی ایران، ج۲، ص۵۴۳، ۵۶۶، ۶۸۱، تهران، ۱۳۷۳ ش.
[۳۸]
خالقی، روحالله، سرگذشت موسیقی ایران،ص۷۲-۷۳، تهران، ۱۳۶۱ ش.
درواقع میتوان گفت نخستین کنسرتها در ایران، به تشویق ظهیرالدوله و در انجمن اخوت ترتیب داده شد. این انجمن سرودی داشت که در ابتدای کنسرت نواخته میشد. در پایان کنسرتها ظهیرالدوله برای تقدیر از نوازندگان مدالی را که برای همین منظور ساخته شده بود، به آنها اهدا میکرد. [۳۹]
خالقی، روحالله، سرگذشت موسیقی ایران،ص۷۵، تهران، ۱۳۶۱ ش.
[۴۰]
ستایشگر، مهدی، نامنامۀ موسیقی ایرانزمین،ج۳، ص۳۷۰، تهران، ۱۳۷۶ ش.
خود ظهیرالدوله نیز دارای تصنیفهایی بود که در مراسمی که در انجمن اخوت برگزار میشد، خوانده شده است؛ تصنیف معروف دل شیدا از او ست. [۴۱]
پایور، فرامرز، ردیف آوازی و تصنیفهای قدیمی،ص ۱۷۵، ۳۴۸، ۳۹۶، تهران، ۱۳۸۴ ش.
محمدحسن خان اعتمادالسلطنه نیز در یادداشتهای روزانۀ خود، به توانایی ظهیرالدوله در نواختن پیانو و آوازخواندن او اشاره کرده است. [۴۲]
اعتمادالسلطنه، محمدحسن،روزنامۀ خاطرات، به کوشش ایرج افشار،ص۹۷۹، تهران، ۱۳۴۵ ش.
[ویرایش] ۱۳ - انجمن اخوت و فراماسونریارتباط میان انجمن اخوت و تشکیلات فراماسونری اروپا، همواره از موضوعات مورد بحث دربارۀ این انجمن بوده است؛ شباهتهایی میان لژهای فراماسونری و عملکرد انجمن اخوت همچون پنهانی بودن یا نیمه پنهانی بودن آنها، تشریفات و چگونگی ورود اعضای جدید، بهرهگیری از نشانههای ویژه، داشتن صندلیهای جداگانه برای هر یک از اعضا و نشریهای خاص، از دلایل تأکید برخی از پژوهشگران بر پیوستگی یا وابستگی انجمن اخوت به این تشکیلات سری است؛ چنانکه انجمن اخوت را شاخهای از فراماسونهای ایران منسوب به «گراند لژ» فرانسه دانستهاند. میرزا نصرالله خان دبیرالملک از شخصیتهای برجستۀ آن روزگار و از نخستین اعضای انجمن اخوت بهشمار میآمد که بیش از همه متهم به ارتباط با انجمنهای فراماسونری فرانسه بود. با این همه، صرفنظر از انگیزۀ ظهیرالدوله در تأسیس انجمن اخوت، شباهتهای میان این انجمن و لژهای فراماسونری نقش بسزایی در آمادگی ایرانیان برای ورود به انجمنهای ماسونی یا شبه ماسونی داشت. این انجمن بعدها به مقدمهای برای تأسیس لژ بیداری ایران بدل شد. [۴۳]
الگار، حامد، شورش آقاخان محلاتی، ترجمۀ ابوالقاسم سری، ص۷۲، تهران، ۱۳۷۰ ش.
[۴۴]
شاهآبادی، حمیدرضا، تاریخ آغازین فراماسونری در ایران، ج۱، ص۱۸۸-۱۸۹،تهران، ۱۳۷۸ ش.
[۴۵]
حائری، عبدالهادی، تاریخ جنبشها و تکاپوی فراماسونگری در کشورهای اسلامی، ص۵۰، مشهد، ۱۳۶۸ ش.
[۴۶]
بامداد، مهدی، شرح حال رجال ایران،ج۲، ص۳۷۰، تهران، ۱۳۴۷ ش.
هنگامی که ظهیرالدوله انجمن اخوت را در تهران بنیاد نهاد، سنتهای صوفیانه با سنتهای ماسونی برخورد کردند؛ در آن زمان با آنکه افراد زیادی با اندیشههای صوفیانۀ خود به عضویت این انجمن درآمده بودند، اما همواره اصول اخلاقی برآموزههای تصوف برتری داشت. [۴۷]
الگار، حامد، شورش آقاخان محلاتی، ترجمۀ ابوالقاسم سری، ص۷۲، تهران، ۱۳۷۰ ش.
[۴۸]
زرینکوب، عبدالحسین، ارزش میراث صوفیه، ص۱۲۲، تهران، ۱۳۴۴ ش.
[ویرایش] ۱۴ - نشریات انجمنانجمن اخوت افزون بر چاپ کتابهایی در تهران و چند شهر دیگر، روزنامه و نشریاتی نیز منتشر میساخت که از آن میان میتوان به مجلۀ مجموعۀ اخلاق اشاره کرد که در ۱۳۲۳ ق / ۱۹۰۵ م در تهران و زیر نظر ظهیرالدوله انتشار یافت. از این نشریه مجموعاً ۱۸ شماره منتشر شد و مدیر آن ابتدا میرزا علیاکبر خان سروش، و سپس (در دو شمارۀ آخر) میرزا ابراهیم خان منشی بود. [۴۹]
وحیدنیا، سیفالله، مقدمه بر مجموعه اشعار ظهیرالدوله (هم ) ص۱۰.
[۵۰]
براون، ادوارد، انقلاب ایران، ترجمۀ احمد پژوه (مبشر همایون)، ص۱۳۴، تهران، ۱۳۳۸ ش.
انجمن اخوت همچنین در کرمانشاه مجلهای با نام اخوت منتشر میکرد. این مجله زیرنظر حاج عبدالله نعمتی معروف به حاج داداش کرمانشاهی و ملقب به مستشارعلی، سرپرست انجمن اخوت در کرمانشاه انتشار مییافت. مطالب این مجله عمدتاً اخلاقی و عرفانی بود و بر پشت جلد آن تأکید شده بود که مجله از درج اخبار عمومی و مقالات سیاسی معذور است؛ در هر شماره از آن اشعاری از ظهیرالدوله به چاپ میرسید. [۵۱]
صدر هاشمی، محمد، تاریخ جرائد و مجلات ایران، ج۱، ص۷۶-۷۸، اصفهان، ۱۳۶۳ ش.
انجمن اخوت در شهرهایی چون کرمانشاه، سمنان، شیراز، انزلی و مشهد شعبههایی داشت. [۵۲]
معلم حبیبآبادی، محمدعلی، مکارم الآثار، ج۴، ص۱۳۸۹، اصفهان، ۱۳۳۷ ش.
[۵۳]
همایونی، مسعود، تاریخ سلسلههای طریقۀ نعمتاللٰهی در ایران، ص۳۳۷، تهران، ۱۳۵۸ ش.
[۵۴]
فخرایی، ابراهیم، گیلان در جنبش مشروطیت، ص۱۱۴، تهران، ۱۳۵۶ ش.
[۵۵]
آل داود، علی، «اخـوت، انجمن»، دبا، ج ۷، ص۲۸۱.
[ویرایش] ۱۵ - به توپ بسته شدن خانۀ ظهیرالدوله و محل انجمنبا گسترش فعالیتهای انجمن اخوت که در ترویج اندیشههای آزادیخواهانه و پیشبرد جنبشهای مشروطیت ایران مؤثر بود. [۵۶]
قائممقامی، جهانگیر، مقدمه بر اسناد تاریخی وقایع مشروطۀ ایران،ص۴، تهران، ۱۳۴۸ ش.
خانۀ ظهیرالدوله و محل انجمن در روز چهارشنبه ۲۴ جمادیالاول ۱۳۲۶ ق / ۲۴ ژوئن ۱۹۰۸ م، به هنگام واقعۀ به توپ بسته شدن مجلس شورای ملی، توسط نیروهای قزاق به فرماندهی لیاخوف به توپ بسته شد. محمدعلی شاه ظاهراً تنها دستور کاوش خانۀ ظهیرالدوله را صادر کرده بود، اما در نهایت باغ و خانۀ ظهیرالدوله که در آن زمان حاکم گیلان بود، بهطور کامل تخریب و چپاول شد. ظاهراً قزاقان با این بهانه که از محل انجمن به آنها تیراندازی شدهاست، به این مکان حمله کردند. در این حمله افزون بر بسیاری از اسباب و وسایل گرانبها، کتابخانۀ ظهیرالدوله که حدود ۱۲هزار جلد کتاب و نسخۀ قدیمی ارزشمند داشت، به غارت برده شد و پردههای نفیس نقاشی که به دیوارهای کتابخانه آویخته بود، به کلی از میان رفت. [۵۷]
معیرالممالک، دوستعلی، رجال عصر ناصری، به کوشش خدیجه نظاممافی، ص۱۱۲، تهران، ۱۳۶۱ ش.
[۵۸]
ناظمالاسلام کرمانی، محمد، تاریخ بیداری ایرانیان، به کوشش علیاکبر سعیدی سیرجانی، ج۲، ص۱۶۱، تهران، ۱۳۶۲ ش.
[۵۹]
تفرشی حسینی، احمد، روزنامۀ اخبار مشروطیت و انقلاب مشروطیت ایران، به کوشش ایرج افشار،ص ۱۲۷،۱۱۴، تهران، ۱۳۵۱ ش.
[۶۰]
فریدالملک همدانی، محمدعلی، خاطرات فرید، به کوشش مسعود فرید، ص۳۰۱، تهران، ۱۳۵۴ ش.
[۶۱]
شریف کاشانی، محمد مهدی، واقعات اتفاقیه در روزگار، به کوشش منصوره اتحادیه و سیروس سعدوندیان،ج۱، ص۱۹۲، تهران، ۱۳۶۲ ش.
فروغالدوله در نامهای طولانی به تاریخ غرۀ جمادی الآخر ۱۳۲۶ ق / ۱ ژوئیۀ ۱۹۰۸ م، حملۀ قزاقها به خانه و غارت اموالشان را برای ظهیرالدوله شرح داده است. [۶۲]
اسناد تاریخی وقـایع مشروطه ایران، به کوشش جهانگیر قائممقامی، ص۵۷-۶۷، تهران، ۱۳۴۸ ش.
ظهیرالدوله نیز پس از به توپ بستن خانهاش، عریضهای به محمدعلی شاه نوشت و در آن او را به سبب «خرابی خانه و یغمای داروندار» ش و نیز رفتار توهینآمیز سربازان قزاق با همسر و خانوادهاش که همگی از بستگان محمدعلی شاه بودند، مورد انتقاد قرار دارد. [۶۳]
اسناد تاریخی وقـایع مشروطه ایران، به کوشش جهانگیر قائممقامی، ص۷۰-۷۱، تهران، ۱۳۴۸ ش.
محمدعلی شاه از این ماجرا اظهار بیاطلاعی، و لیاخوف را مقصر معرفی کرد؛ او همچنین از فروغالدوله عذرخواهی کرد و درصدد برآمد تا مبلغی را به عنوان جبران مخارج خرابی خانه و اسباب آن به وی بدهد؛ اما فروغالدوله از پذیرش آن سر باز زد. [۶۴]
تفرشی حسینی، احمد، روزنامۀ اخبار مشروطیت و انقلاب مشروطیت ایران، به کوشش ایرج افشار، ص۱۴۴، تهران، ۱۳۵۱ ش
محمدعلی شاه همچنین ظهیرالسلطان فرزند ظهیرالدوله را که در جریان به توپ بستن مجلس شورای ملی دستگیر شدهبود، آزاد نمود و به خود ظهیرالدوله نیز تلگراف محبتآمیزی مخابرهکرد. [۶۵]
فخرایی، ابراهیم، گیلان در جنبش مشروطیت، ص۳۸، تهران، ۱۳۵۶ ش.
با این حال، مخبرالسلطنه مهدیقلی هدایت از حمله به خانۀ ظهیرالدوله و ویران کردن آن، به عنوان لکۀ سیاهی در تاریخ حکومت محمدعلی شاه یاد کرده است.پیش از حمله به انجمن اخوت، به مدت چند شب نمایشی تخیلی (فانتوم) از سوی ظهیرالدوله و شماری از اعضای انجمن در تالار انجمن ترتیب داده شد و در آن با مجسم ساختن اوضاع سیاسی کشور، محمدعلی شاه به طور مستقیم مورد انتقاد قرار گرفته بود. اما موقرالسلطنه داماد مظفرالدین شاه و از اعضای انجمن اخوت گزارش این نمایش را به اطلاع محمدعلی شاه رساند و کینه و خشم او را برانگیخت؛ تا آنجا که این ماجرا را انگیزۀ به توپ بستن خانۀ ظهیرالدوله دانستهاند. [۶۶]
پژوه، احمد، ترجمه و حواشی بر انقلاب ایران ادوارد براون،ص۴۵۱-۴۵۲، تهران، ۱۳۳۸ ش.
[ویرایش] ۱۶ - دیگر اقدامات فرهنگی ظهیرالدولهاز دیگر اقدامات فرهنگی ظهیرالدوله، میتوان به تأسیس مدرسهای به نام «معرفت» در کنار انجمن اشاره کرد. [۶۷]
صفایی، ابراهیم، ده نفر پیشتاز، ص۸۲، تهران، ۱۳۵۷ ش.
[ویرایش] ۱۷ - انتخاب شیخ سلسلۀ نعمتاللٰهیه پس از خودظهیرالدوله که تا پایان عمر در سمت ریاست این هیئت فعالیت میکرد. سید محمد خان انتظامالسلطنه ملقب به بینشعلیشاه را پس از خود به عنوان شیخ سلسلۀ نعمتاللٰهیه برگزید. افزون بر انتظامالسلطنه، افراد دیگری نیز در زمان ظهیرالدوله اجازۀ «دستگیری و قبول پیمانِ» مریدان را در شهرهای دیگر داشتند که از آن میان میتوان به مصطفی سالارامجد، ملقب به مصطفىعلیشاه و فتحالله صفاءالملک اشاره کرد. [۶۸]
صفایی، ابراهیم، ده نفر پیشتاز، ص۳۶، تهران، ۱۳۵۷ ش.
[۶۹]
همایونی، مسعود، تاریخ سلسلههای طریقۀ نعمتاللٰهی در ایران، ص۳۳۴-۳۳۵، تهران، ۱۳۵۸ ش.
[ویرایش] ۱۸ - فرزندانظهیرالدوله ۳ پسر به نامهای محمدناصر خان، معروف به خان خان و ملقب به ظهیرالسلطان (که وزارت تشریفات پس از ظهیرالدوله به او واگذار شد)؛ ناصرقلی، ملقب به ظهیرحضور و سپس مظفرالدوله؛ و ناصرعلی خان و نیز ۴ دختر به نامهای قمرسلطان، ملقب به عزیزالملوک و بعدها فروغالدوله؛ ولیه یا زهراسلطان، ملقب به فروغالملک؛ ملکالملوک؛ و اشرفالدوله، ملقب به ملکۀ آفاق داشت. [۷۰]
سپهر، عبدالحسین، مرآة الوقایع مظفری، به کوشش عبدالحسین نوایی، ص۲۲۱، تهران، ۱۳۶۸ ش.
[۷۱]
معیرالممالک، دوستعلی، وقایع الزمان (خاطرات شکاریه)، به کوشش خدیجه نظاممافی، ص۱۶۹، تهران، ۱۳۶۱ ش.
[۷۲]
افشار، ایرج، مقدمه بر نامههای فروغالدوله (هم )، ص۱-۱۲.
همسر و فرزندان ظهیرالدوله به ویژه دختران او نیز گرایشهای عمیقی به عرفان و تصوف داشتند.[ویرایش] ۱۹ - مناصب دولتی ظهیرالدولهظهیرالدوله در سفر نخست مظفرالدین شاه به اروپا از ۱۲ ذیحجۀ ۱۳۱۷ تا ۲ شعبان ۱۳۱۹ همراه وی بود. [۷۳]
ظهیر الدوله، علی، سفرنامه، به کوشش محمد اسماعیل رضوانی،سراسر کتاب، تهران، ۱۳۷۱ ش.
چنانکه از نامههای فروغالدوله به حاجی خان پیشکار امور داخلی او برمیآید، ظهیرالدوله با وجود اشتغال در سمت وزارت تشریفات، گاهی (دستکم در فاصلۀ سالهای ۱۳۰۲ تا ۱۳۰۴ ق / ۱۸۸۵ تا ۱۸۸۷ م که نامهها در آن تاریخ نوشتهشدهاند) نیز از نظر مالی در تنگنا بودهاست و فروغالدوله برای بهبودبخشیدن به وضع موجود از برادرش مظفرالدین شاه حکومت یا منصبی را برای ظهیرالدوله تقاضاکردهاست. [۷۴]
ظهیر الدوله، علی، سفرنامه، به کوشش محمد اسماعیل رضوانی،ص ۲۵، ۳۱، ۱۵۳، تهران، ۱۳۷۱ ش.
۱۹.۱ - حکومت مازندرانظهیرالدوله در ۱۳۱۹ ق / ۱۹۰۱ م با حفظ سمت خود به عنوان وزیر تشریفات، برای حکومت مازندران انتخابشد. در ۱۳۲۰ ق هنگام بازگشت مظفرالدین شاه از اروپا ظهیرالدوله برای استقبال از او به بادکوبه رفت. در غیاب او در بارفروش (بابل کنونی، و مرکز مازندران در آن دوره) قتلی رخ داد و قاتل در خانۀ برادر یکی از مجتهدان با نفوذ بارفروش به نام شیخ کبیر، پناهنده شد؛ پس از آنکه نیروهای حکومتی به دستور ظهیرالدوله برای گرفتن قاتل اقدام کردند، برخورد شدیدی میان آنها با گروهی از پیروان شیخ کبیر به وجود آمد که باعث کشته و زخمی شدن نزدیک به ۳۰ تن از مردم شد. به دنبال این حادثه در تهران نیز گروهی از روحانیان به حمایت از شیخ کبیر برخاستند و جمعی از طلاب مازندران به تهران آمدند. سرانجام، با میانجیگری سید عبدالله بهبهانی اعتراض روحانیان پایان پذیرفت و ظهیرالدوله از حکومت مازندران برکنار شد. ریشۀ اختلاف میان شیخ کبیر با ظهیرالدوله از آنجا آغاز شد که او پس از ورود به بارفروش چنانکه مرسوم بود، به دیدن شیخ کبیر نرفت. مخالفت علمای بارفروش و بهویژه شیخ کبیر با ظهیرالدوله تا اندازهای بود که شیخ کبیر به کفر ظهیرالدوله فتوا داد؛ مردم به تحریک او به ادارههای دولتی حمله کردند و ظهیرالدوله با نیروی نظامی شورش را فرو نشاند و شیخ را از رفتن به مسجد و منبر منع نمود. در تهران نیز محافل دینی عملکرد ظهیرالدوله را به شدت مورد انتقاد قرار دادند. ظهیرالدوله پس از برکناری از حکومت مازندران به تهران بازگشت و به فعالیت در سمت وزارت تشریفات ادامه داد. [۷۵]
سپهر، عبدالحسین، یادداشتهای ملک المورخین، به کوشش عبدالحسین نوایی،ص۳، حاشیه۱، تهران، ۱۳۶۸ ش.
[۷۶]
صفایی،ابراهیم، رهبران مشروطه، ص۱۴۲، تهران، ۱۳۶۲ ش.
[۷۷]
مهجوری، اسماعیل، تاریخ مازندران، ج۲، ص۲۲۶، ساری،۱۳۴۵ ش.
[۷۸]
افشار، ایرج، مقدمه بر خاطرات و اسناد ظهیرالدوله، ص۱۱۷، تهران، ۱۳۶۷ ش.
[۷۹]
صفایی، ابراهیم، حواشی بر اسناد نویافته، به کوشش همو، ص۲۱۹-۲۲۰، تهران، ۱۳۴۹ ش.
[۸۰]
حاج سیاح، محمدعلی، خاطرات، به کوشش حمید سیاح، ص۵۲۹، تهران، ۱۳۵۶ ش.
زمانی که ظهیرالدوله به تهران بازگشت، دولت مشغول تعمیر ویرانیهای عمارت مجلس شورای ملی، ناشی از به توپ بستن آن بود. براساس گزارش روزنامۀ نسیم شمال در ۲۷ جمادی الاول ۱۳۲۷ ق / ۱۶ ژوئن ۱۹۰۹ م، ظهیرالدوله خود در بازسازی این عمارت مشارکت داشت. [۸۱]
ناظمالاسلام کرمانی، محمد، تاریخ بیداری ایرانیان، به کوشش علیاکبر سعیدی سیرجانی، ج۲، ص۴۲۷، تهران، ۱۳۶۲ ش.
۱۹.۲ - حکومت همدانظهیرالدوله در ۱۳۲۴ ق / ۱۹۰۶ م به حکومت همدان منصوب شد. او در همدان با کمک تودههای مردم «انجمن فوائد عامه» را که در واقع نخستین شورای ایالتی کشور به شمار میآمد، برای رسیدگی به امور مربوط به زندگی و رفاه مردم تأسیس کرد. او ۳۲ نفر از نمایندگان کلیۀ اصناف، طبقات اجتماعی و اقلیتهای دینی را برای عضویت و ریاست انجمن در نظر گرفت و نظامنامهای برای تعیین وظایف این انجمن تدوین کرد. در آن زمان همدان گرفتار قحطی و کمبود گندم بود و مردم هر روز با مراجعه به انجمن فوائد عامه، از ظهیرالدوله میخواستند تا برای تأمین نان مورد نیاز آنان چارهای بیندیشد. ظهیرالدوله نیز با هدف مبارزه با احتکار مایحتاج عمومی، احتشام السلطنه، نایبالحکومۀ موقتی همدان، داماد مظفرالدین شاه را وادار کرد تا همۀ گندمی را که احتکار کرده بود، به محل انجمن و انبارهای غلۀ ادارۀ حکومتی بازگرداند. [۸۲]
صفایی، ابراهیم، ده نفر پیشتاز، ص۸۴-۸۶، تهران، ۱۳۵۷ ش.
[۸۳]
شاهآبادی، حمیدرضا، تاریخ آغازین فراماسونری در ایران، ج۱، ص۱۸۳، تهران، ۱۳۷۸ ش.
[۸۴]
فراگنر، برت. گ.، خاطراتنویسی ایرانیان، ترجمۀ محمد جلیلوند رضایی، ص۱۹۹، تهران، ۱۳۷۷ ش.
ظهیرالدوله همچنین در شوال ۱۳۲۴ روزنامهای با نام عدل مظفری در همدان منتشر کرد. این روزنامه منبع ارزشمندی برای پژوهش در زمینۀ وقایع مرتبط با انقلاب مشروطه در همدان است. بیشترین مطالب مندرج در روزنامۀ عدل مظفری دربارۀ مبارزۀ ظهیرالدوله با قحطی گندم و جریانات مربوط به آن است. [۸۵]
آدمیت، فریدون، ایدئولوژی نهضت مشروطیت در ایران، ج۱، ص۴۶۳، تهران، ۱۳۵۵ ش.
[۸۶]
فراگنر، برت. گ.، خاطراتنویسی ایرانیان، ترجمۀ محمد جلیلوند رضایی، ص۱۹۳، تهران، ۱۳۷۷ ش.
۱۹.۳ - حکومت کرمانشاهظهیرالدوله در ۱۳۲۵ ق / ۱۹۰۷ م به حکومت کرمانشاه رفت. در آن سال ابوالفتح میرزا سالارالدوله بر ضد برادر خود محمدعلی شاه قیام، و ادعای تاج و تخت کرد؛ اما پس از ۳ روز جنگ با نیروهای دولتی در نهاوند، شکست خورد و به کنسولگری انگلیس در کرمانشاه پناهنده شد. او سرانجام، پس از حصول تأمین جانی به ظهیرالدوله حاکم و نمایندۀ شاه در کرمانشاه تسلیم شد. [۸۷]
معاصر، حسن، تاریخ استقرار مشروطیت در ایران، ج۱، ص۳۸۶، تهران، ۱۳۵۳ ش.
[۸۸]
براون، ادوارد، انقلاب ایران، ترجمۀ احمد پژوه (مبشر همایون)، ص۱۴۶،تهران، ۱۳۳۸ ش.
[۸۹]
کتاب آبی، به کوشش احمد بشیری، ج۱، ص۴۸، تهران، ۱۳۶۲ ش.
ظهیرالدوله در ۱۳۲۷ ق بار دیگر به حکومت کرمانشاه منصوب شد.۱۹.۴ - حکومت گیلانظهیرالدوله در ۱۳۲۶ ق به حکومت گیلان منصوب، و مأمور آرام کردن تحرکات و شورشهای گیلان شد. [۹۰]
آدمیت، فریدون، ایدئولوژی نهضت مشروطیت در ایران، ج۱، ص۴۷۴، تهران، ۱۳۵۵ ش.
[۹۱]
کسروی، احمد، تاریخ مشروطۀ ایران، ص۶۵۷، تهران، ۱۳۵۴ ش.
[۹۲]
کتاب آبی، به کوشش احمد بشیری، ج۱، ص۱۷۳، تهران، ۱۳۶۲ ش.
۱۹.۵ - حکومت تهران، و در ۱۳۲۸ ق / ۱۹۱۰ م، پس از شکست قوای استبداد و فرار محمدعلی شاه از کشور، از سوی دولت مشروطه به حکومت تهران منصوب شد. [۹۳]
فریدالملک همدانی، محمدعلی، خاطرات فرید، به کوشش مسعود فرید، ص۳۳۵، تهران، ۱۳۵۴ ش.
دورۀ حکومت او در تهران چند ماه بیشتر به طول نینجامید و او در همان سال برای سومین بار به حکومت مازندران رفت. [۹۴]
خاطرات سید علی محمد دولتآبادی، ص۱۰۲، تهران، ۱۳۶۲ ش.
[۹۵]
مخابرات استراباد، به کوشش ایرج افشار و محمد رسول دریاگشت، ج۱، ص۵۹، تهران، ۱۳۶۳ ش.
ظهیرالدوله در ۲۹ شوال ۱۳۲۹ حاکم گیلان، و در ۱۳۳۳ ق حاکم تهران شد. او همچنین در ۱۳۳۷ و ۱۳۴۱ ق / ۱۹۱۹ و ۱۹۲۳ م حاکم تهران بود. [۹۶]
افشار، ایرج، مقدمه بر خاطرات و اسناد ظهیرالدوله، ص۱۷، تهران، ۱۳۶۷ ش.
[ویرایش] ۲۰ - امتناع از رفتن به مازندراناو در ۱۳۳۵ ق بار دیگر به حکومت مازندران منصوب شد؛ اما به سبب آنکه فرزند وی ناصرعلی خان پیش از آن در ناآرامیهای ساری کشته شده بود، از رفتن به مازندران خودداری کرد. [۹۷]
مهجوری، اسماعیل، تاریخ مازندران، ج۱، ص۲۹۲، ساری، ۱۳۴۵ ش.
[ویرایش] ۲۱ - مذاکره با میرزا کوچک خاناو در همان سال (۱۳۳۵ ق) مأمور فوقالعادۀ گیلان برای مذاکره با میرزا کوچک خان به منظور آزاد ـ ساختن محسن امینالدوله از اسارت جنگلیها شد. [۹۸]
افشار، ایرج، مقدمه بر خاطرات و اسناد ظهیرالدوله، ص۱۷، تهران، ۱۳۶۷ ش.
[ویرایش] ۲۲ - آثـاربه طور کلی آثار ظهیرالدوله را میتوان به دو دستۀ تاریخی، و ادبی و عرفانی تقسیم کرد: ۲۲.۱ - آثار تاریخی۱. سفرنامۀ ظهیرالدوله همراه مظفرالدین شاه به فرنگستان، در ذیحجۀ ۱۳۱۷، که در ۱۳۷۱ ش به کوشش محمداسماعیل رضوانی در تهران به چاپ رسید. این کتاب چنانکه از نام آن برمیآید، شرح سفر ظهیرالدوله همراه با مظفرالدین شاه به اروپا ست. ظهیرالدوله در این سفر از کشورهایی چون آلمان،سوئیس، فرانسه، روسیه،بلژیک، هلند و بلغارستان بازدید کرده است. ۲. تاریخ صحیح بیدروغ، در وقایع کشتهشدن ناصرالدین شاه (۱۳۱۳ ق / ۱۸۹۵ م)، که نخستین بار توسط علیرضا حکیم خسروی (خسروانی) دبیر انجمن اخوت تصحیح شد، و در ۱۳۳۶ ش در تهران به طور محدود انتشار یافت. در آن سال متن بازجویی از میرزا رضای کرمانی نیز براساس گزارش روزنامۀ صور اسرافیل [۹۹]
نسیم شمال، ۱۳۲۷ ق، شم ۱۰-۱۷.
به همراه آن منتشر شد. این کتاب بار دیگر از روی نسخهای از مجموعۀ عبدالله انتظام که توسط پدر او، انتظامالسلطنه، از روی نسخهای به خط ظهیرالدوله تهیه شده بود، در ۱۳۵۱ ش به کوشش ایرج افشار در مجموعۀ خاطرات و اسناد ظهیرالدوله در تهران به چاپ رسید. در ۱۳۶۲ ش نیز متن تاریخ بیدروغ به تصحیح خسروی (خسروانی) به انضمام شرح حال ظهیرالدوله با مقدمۀ نورالدین چهاردهی در تهران منتشر شد. افزون بر این، ترجمۀ خلاصهای از این کتاب به زبان فرانسه در ۱۹۱۰ م در پاریس انتشار یافته است.۳. دفتر مکتوبات ظهیرالدوله، مجموعهای از نامهها و صورت تلگرافهایی دربارۀ رویدادهای مشروطۀ ایران است که بخشی از آن از محرم ۱۳۲۶ / فوریۀ ۱۹۰۸ تا شوال ۱۳۲۷ / اکتبر ۱۹۰۹ یعنی در مدت حکمرانی ظهیرالدوله در گیلان، مازندران و کرمانشاه به او نوشته و برای او ارسال شده، و بخش دیگر نیز نامهها و تلگرافهایی است که ظهیرالدوله به محمدعلی شاه، سردار اسعد بختیاری، مشیرالسلطنه، ملکۀ ایران و دیگران نوشته و برای آنان فرستاده است. این مجموعه در ۱۳۳۹ ش به دستور انتظامالسلطنه ظاهراً از روی نامهها و تلگرافها استنساخ شده است. نامهها و تلگرافهایی که در این مجموعه گرد ـ آمدهاند، از این روی که نویسندگان آنها خود شاهد عینی رویدادهای دورۀ مشروطه بودهاند و بهسبب خصوصی بودن آنها، تا حدی خالی از دروغ و اغراق به نظر میرسند، از اسناد و مدارک معتبر دربارۀ تاریخ آن دوره به شمار میآیند . [۱۰۰]
قائممقامی، جهانگیر، مقدمه بر اسناد تاریخی وقایع مشروطۀ ایران، ص۳، ۵، تهران، ۱۳۴۸ ش.
[۱۰۱]
دانشپژوه، محمدتقی، فهرست میکروفیلمهای کتابخانۀ مرکزی و مرکز اسناد دانشگاه تهران، ج۱، ص۸۶، تهران، ۱۳۵۳ ش.
دفتر مکتوبات ظهیرالدوله، در ۱۳۴۸ ش در تهران به کوشش جهانگیر قائممقامی، و اندکی متفاوت با نسخۀ خطی آن که در فهرست نسخههای خطی عبدالله انتظام موجود است، به چاپ رسیده است. این نامهها و تلگرافها همچنین به کوشش ایرج افشار در مجموعۀ خاطرات و اسناد ظهیرالدوله منتشر شده است. ۴. سفرنامه و یادداشتهای حکومت همدان، که مربوط به ۱۶ ربیع الآخر ۱۳۲۴ تا ۲۴ ذیعقدۀ همان سال است. این یادداشتها همچون دفتر مکتوبات وی متضمن نکات و مطالب ارزشمندی دربارۀ وقایع دورۀ مشروطه در همدان، و نیز حاوی اطلاعات تاریخی و جغرافیایی مربوط به همدان و اقداماتی است که ظهیرالدوله در مدت حکومتش در این شهر انجام داد. این یادداشتها در ۱۳۵۱ ش به کوشش ایرج افشار، از روی نسخۀ این کتاب از مجموعۀ عبدالله انتظام، در مجموعۀ خاطرات و اسناد ظهیرالدوله در تهران به چاپ رسید. یادداشتهای ظهیرالدوله همچنین به صورت جداگانه در ۱۳۸۵ ش به کوشش سیفالله وحیدنیا در کتابی با نام خاطرات و سفرنامۀ ظهیرالدوله در تهران به چاپ رسیده است. ۵. ظهیرالدوله در حکومت مازندران، که شامل تلگرافهایی مربوط به سومین دورۀ حکومت او در مازندران است. این اسناد (مجموعاً ۳۳۸ سند) به کوشش ایرج افشار از مجموعۀ عبدالله انتظام جمعآوری، و در تهران منتشر شده است. ۲۲.۲ - آثار ادبی و عرفانی۱. مجمع الاطوار، مجموعۀ شعری است بر وزن مخزن الاسرار نظامی در اخلاق درویشان، که در ۱۳۱۷ ش در تهران سروده شده است. این اثر که مشتمل بر ۷۷۸ بیت است، با ستایش خداوند آغاز میشود و با منقبت حضرت علی (ع) ادامه مییابد. مجمع الاطوار در برگیرندۀ اشعاری با مضامین اخلاقی و عرفانی در قالبهای مسمط، قطعه، غزل و قصیده است. این کتاب نخستین بار در ۱۳۴۷ ق / ۱۳۰۸ ش توسط انجمن اخوت در مطبعۀ سعادت در کرمانشاه به چاپ رسید؛ سپس بار دیگر در ۱۳۶۳ ش به کوشش سیفالله وحیدنیا در مجموعه اشعار ظهیرالدوله در تهران انتشار یافت. همچنین نسخهای از این کتاب با نام مجمع الانوار در کتابخانۀ وزیری یزد به شمارۀ ۰۲۲‘۴ موجود است که ظاهراً در نوشتن عنوان آن اشتباهی صورت گرفته است. [۱۰۲]
فهرستوارۀ دستنوشتهای ایران (دنا)، به کوشش مصطفى درایتی، ص۶۱، تهران، ۱۳۸۹ ش.
۲. چنتۀ صفا، رسالهای منظوم است که نسخهای از آن در کتابخانۀ مرکزی و مرکز اسناد دانشگاه تهران موجـود است. ظهیرالدوله در ابتدای این رساله، شرح ـ حالی از خود به رشتۀ تحریر درآورده، و همچنین به طور خلاصه به معرفی آثار خود پرداختهاست. [۱۰۳]
دانشپژوه، محمدتقی، فهرست میکروفیلمهای کتابخانۀ مرکزی و مرکز اسناد دانشگاه تهران، ج۲، ص۱۲۴، تهران، ۱۳۵۳ ش.
[۱۰۴]
معصومعلیشاه، محمد معصوم، طرائق الحقایق، به کوشش محمدجعفر محجوب، ص۴۴۷-۴۴۸، تهران، ۱۳۴۵ ش.
۳. فرقان الفقرا، اثری مشترک از ظهیرالدوله و صفیعلیشاه است که نسخهای از آن در کتابخانۀ مرکزی و مرکز اسناد دانشگاه تهران نگهداری میشود. [۱۰۵]
دانشپژوه، محمدتقی، فهرست میکروفیلمهای کتابخانۀ مرکزی و مرکز اسناد دانشگاه تهران، تهران، ۱۳۵۳ ش.
۴. روح الارواح، اثری منثور که در ۱۳۱۷ ق، و دربارۀ ارواح نوشته شده است. نسخهای از این اثر در کتابخانۀ مرکزی و مرکز اسناد دانشگاه تهران وجود دارد. [۱۰۶]
دانشپژوه، محمدتقی، فهرست میکروفیلمهای کتابخانۀ مرکزی و مرکز اسناد دانشگاه تهران، تهران، ۱۳۵۳ ش.
۵. «رعنا و زیبا»، که بر وزن خسرو و شیرین نظامی و در ۶۰۴‘ ۳ بیت سروده شده است. این اثر دربرگیرندۀ مضامین اخلاقی، اجتماعی و عرفانی است و در مجموعه اشعار ظهیرالدوله به چاپ رسیده است. ۶. «سبحۀ صفا»، که در ۱۳۱۰ ق در روستای اراج سروه شده، و بر وزن مثنوی معنوی و شامل ۸۷۹‘۱ بیت است. این کتاب در مجموعه اشعار ظهیرالدوله به چاپ رسیده است. نسخهای از سبحۀ صفا همچنین در کتابخانۀ ملی ملک موجود است. ۷. مجموعۀ اشعار میرزا علی خان ظهیرالدوله، شامل رسالههای «سبحۀ صفا»، «رعنا و زیبا»، «م جمع الاطوار» و «واردات» به انضمام اشعاری از ظهیرالسلطان، فرزند ظهیرالدوله، در ۱۳۶۳ ش به کوشش سیفالله وحیدنیا در تهران به چاپ رسیده است. براساس آنچه ظهیرالدوله در چنتۀ صفا نوشته است، او آثار دیگری نیز داشته است که نشانی از آنها در دست نیست؛ این آثار عبارتاند از: مرآت الصفی، در بیان حالات برخی از عرفای بزرگ و بر وزن مثنوی معنوی؛ بورژمیه؛ آیة العشاق؛ و واردات (مشتمل بر ۸۶۹ بیت)؛ و اشعاری در قالب غزل و رباعی. ظهیرالدوله در اشعار خود «صفا» تخلص میکرد. [۱۰۷]
ظهیرالدوله، علی،مجموعه اشعار، به کوشش سیفالله وحیدنیا، سراسر کتاب،تهران، ۱۳۶۳ ش.
[ویرایش] ۲۳ - وفاتعلی خان ظهیرالدوله سرانجام در ۲۴ ذیعقدۀ ۱۳۰۴ ق / ۱۴ اوت ۱۸۸۷ م در روستای جعفرآباد شمیران درگذشت و پیکر او در اراضی جنوب روستای امامزاده قاسم که بعدها به گورستان ظهیرالدوله شهرت یافت، به خاک سپرده شد. [۱۰۸]
ستوده، منوچهر، جغرافیای تاریخی شمیران، ج، ص۸۷، تهران، ۱۳۷۲ ش.
[ویرایش] ۲۴ - مستندات مقاله۱. آدمیت، فریدون، ایدئولوژی نهضت مشروطیت در ایران، تهران، ۱۳۵۵ ش. ۲. آزمایش، مصطفى، درآمدی بر تحولات تاریخی سلسلۀ نعمتاللٰهیه در ایران در دوران اخیر، تهران، ۱۳۸۱ ش. ۳. آل داود، علی، «اخـوت، انجمن»، دبا، ج ۷. ۴. اسناد تاریخی وقـایع مشروطه ایران، به کوشش جهانگیر قائممقامی، تهران، ۱۳۴۸ ش. ۵. اعتمادالسلطنه، محمدحسن، تاریخ منتظم ناصری، به کوشش محمداسماعیل رضوانی، تهران، ۱۳۶۷ ش. ۶.اعتمادالسلطنه، محمدحسن، روزنامۀ خاطرات، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۴۵ ش. ۷.اعتمادالسلطنه، محمدحسن، المآثر و الآثار، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۷۴ ش. ۸. افشار، ایرج، مقدمه بر خاطرات و اسناد ظهیرالدوله، تهران، ۱۳۶۷ ش. ۹. افشار، ایرج، مقدمه بر ظهیرالدوله در حکومت مازندران، تهران، ۱۳۸۴ ش. ۱۰. افشار، ایرج، مقدمه بر نامههای فروغالدوله (هم ). ۱۱. افشار، ایرج و محمدتقی دانشپژوه، فهرست کتابهای خطی کتابخانۀ ملی ملک، تهران، ۱۳۶۱ ش. ۱۲. افضلالملک، غلامحسین، افضل التواریخ، به کوشش منصوره اتحادیه و سیروس سعدوندیان، تهران، ۱۳۶۱ ش. ۱۳. الگار، حامد، شورش آقاخان محلاتی، ترجمۀ ابوالقاسم سری، تهران، ۱۳۷۰ ش. ۱۴. بامداد، مهدی، شرح حال رجال ایران، تهران، ۱۳۴۷ ش. ۱۵. براون، ادوارد، انقلاب ایران، ترجمۀ احمد پژوه (مبشر همایون)، تهران، ۱۳۳۸ ش. ۱۶. پایور، فرامرز، ردیف آوازی و تصنیفهای قدیمی، تهران، ۱۳۸۴ ش. ۱۷. پژوه، احمد، ترجمه و حواشی بر انقلاب ایران ادوارد براون، تهران، ۱۳۳۸ ش. ۱۸. تفرشی حسینی، احمد، روزنامۀ اخبار مشروطیت و انقلاب مشروطیت ایران، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۵۱ ش. ۱۹. حاج سیاح، محمدعلی، خاطرات، به کوشش حمید سیاح، تهران، ۱۳۵۶ ش. ۲۰. حائری، عبدالهادی، تاریخ جنبشها و تکاپوی فراماسونگری در کشورهای اسلامی، مشهد، ۱۳۶۸ ش. ۲۲. خاطرات سید علی محمد دولتآبادی، تهران، ۱۳۶۲ ش. ۲۳. خالقی، روحالله، سرگذشت موسیقی ایران، تهران، ۱۳۶۱ ش. ۲۴. دانشپژوه، محمدتقی، فهرست میکروفیلمهای کتابخانۀ مرکزی و مرکز اسناد دانشگاه تهران، تهران، ۱۳۵۳ ش. ۲۵. رائین، اسماعیل، فراموشخانه و فراماسونری در ایران، تهران، ۱۳۵۷ ش. ۲۶. زرینکوب، عبدالحسین، ارزش میراث صوفیه، تهران، ۱۳۴۴ ش. ۲۷. سپهر، عبدالحسین، مرآة الوقایع مظفری، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، ۱۳۶۸ ش. ۲۸. سپهر، عبدالحسین، یادداشتهای ملک المورخین، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، ۱۳۶۸ ش. ۲۹. ستایشگر، مهدی، نامنامۀ موسیقی ایرانزمین، تهران، ۱۳۷۶ ش. ۳۰. ستوده، منوچهر، جغرافیای تاریخی شمیران، تهران، ۱۳۷۲ ش. ۳۱. شاهآبادی، حمیدرضا، تاریخ آغازین فراماسونری در ایران، تهران، ۱۳۷۸ ش. ۳۲. شریف کاشانی، محمد مهدی، واقعات اتفاقیه در روزگار، به کوشش منصوره اتحادیه و سیروس سعدوندیان، تهران، ۱۳۶۲ ش. ۳۳. صدر هاشمی، محمد، تاریخ جرائد و مجلات ایران، اصفهان، ۱۳۶۳ ش. ۳۴. صفایی، ابراهیم، حواشی بر اسناد نویافته، به کوشش همو، تهران، ۱۳۴۹ ش. ۳۵. صفایی، ابراهیم، ده نفر پیشتاز، تهران، ۱۳۵۷ ش. ۳۶. صفایی، ابراهیم، رهبران مشروطه، تهران، ۱۳۶۲ ش. ۳۷. ظهیرالدوله، علی، خاطرات و اسناد، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۶۷ ش. ۳۸. ظهیرالدوله، علی، سفرنامه، به کوشش محمد اسماعیل رضوانی، تهران، ۱۳۷۱ ش. ۳۹. ظهیرالدوله، علی، ظهیرالدوله در حکومت مازندران، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۸۴ ش. ۴۰. ظهیرالدوله، علی، مجموعه اشعار، به کوشش سیفالله وحیدنیا، تهران، ۱۳۶۳ ش. ۴۱. عرفان، محمود، «فراماسونها»، یغما، تهران، ۱۳۲۸ ش، س ۲، شم ۱۱. ۴۲. فخرایی، ابراهیم، گیلان در جنبش مشروطیت، تهران، ۱۳۵۶ ش. ۴۳. فراگنر، برت. گ.، خاطراتنویسی ایرانیان، ترجمۀ محمد جلیلوند رضایی، تهران، ۱۳۷۷ ش. ۴۴. فروغالدوله، نامهها، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۸۳ ش. ۴۵. فریدالملک همدانی، محمدعلی، خاطرات فرید، به کوشش مسعود فرید، تهران، ۱۳۵۴ ش. ۴۶. فهرستوارۀ دستنوشتهای ایران (دنا)، به کوشش مصطفى درایتی، تهران، ۱۳۸۹ ش. ۴۷. قائممقامی، جهانگیر، مقدمه بر اسناد تاریخی وقایع مشروطۀ ایران، تهران، ۱۳۴۸ ش. ۴۸. کتاب آبی، به کوشش احمد بشیری، تهران، ۱۳۶۲ ش. ۴۹. کسروی، احمد، تاریخ مشروطۀ ایران، تهران، ۱۳۵۴ ش. ۵۰. مخابرات استراباد، به کوشش ایرج افشار و محمد رسول دریاگشت، تهران، ۱۳۶۳ ش. ۵۱. مدرسی چهاردهی، نورالدین، سیری در تصوف، تهران، ۱۳۶۱ ش. ۵۲. مستوفی، عبدالله، شرح زندگانی من، تهران، ۱۳۴۱ ش. ۵۳. مشحون، حسن، تاریخ موسیقی ایران، تهران، ۱۳۷۳ ش. ۵۴. معاصر، حسن، تاریخ استقرار مشروطیت در ایران، تهران، ۱۳۵۳ ش. ۵۵. معصومعلیشاه، محمد معصوم، طرائق الحقایق، به کوشش محمدجعفر محجوب، تهران، ۱۳۴۵ ش. ۵۶. معلم حبیبآبادی، محمدعلی، مکارم الآثار، اصفهان، ۱۳۳۷ ش. ۵۷. معیرالممالک، دوستعلی، رجال عصر ناصری، به کوشش خدیجه نظاممافی، تهران، ۱۳۶۱ ش. ۵۸. معیرالممالک، دوستعلی، وقایع الزمان (خاطرات شکاریه)، به کوشش خدیجه نظاممافی، تهران، ۱۳۶۱ ش. ۵۹. مهجوری، اسماعیل، تاریخ مازندران، ساری، ۱۳۴۵ ش. ۶۰. ناظمالاسلام کرمانی، محمد، تاریخ بیداری ایرانیان، به کوشش علیاکبر سعیدی سیرجانی، تهران، ۱۳۶۲ ش. ۶۱. نسیم شمال، ۱۳۲۷ ق، شم ۴۲. ۶۲. وحیدنیا، سیفالله، مقدمه بر مجموعه اشعار ظهیرالدوله (هم ). ۶۳. هدایت، مهدیقلی، گزارش ایران، به کوشش محمدعلی صوتی، تهران، ۱۳۶۳ ش. ۶۳. همایونی، مسعود، تاریخ سلسلههای طریقۀ نعمتاللٰهی در ایران، تهران، ۱۳۵۸ ش. ۶۴. Brown, E. G., The Press and Poetry of Modern Persia, Los Angeles, ۱۹۸۳; Ridgeon, L., Sufi Castigator, London, ۲۰۰۶ [ویرایش] ۲۵ - پانویس
[ویرایش] ۲۶ - منبعآقامحمدحسنی، میترا، دانشنامه تهران بزرگ، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ظهیرالدوله»، صفحه۱۱۶۹. ردههای این صفحه : ادیب | تصوف | سیاستمدار | شاعر | عارف | موسیقیدان | مولفان آثار تاریخی | مولفان آثار عرفانی
|