فهرست مندرجات۲ - مهاجرت به تهران ۳ - فراگیری و تحصیل علوم مختلف در تهران ۴ - سفر به اصفهان و تحصیل فلسفه ۵ - بازگشت به تهران و کسب علم ۶ - تدریس در تبریز و مشروطه خواهی و مخالفت با استبداد ۷ - مهاجرت از تبریز به فرانسه و عتبات برای ادامۀ تحصیل ۸ - دریافت اجازه اجتهاد و مراجعت به تهران ۹ - تدریس در تهران ۱۰ - تنفیذ قانون مدنی ایران توسط عصار و شیخ علی بابای مازندرانی ۱۱ - ویزگیهای بارز شخصیتی محمدکاظم عصار لواسانی ۱۲ - آثار ۱۳ - وفات ۱۴ - پانویس ۱۵ - منبع ۱ - ولادتاو که فرزند محمد بن محمود حسینی بود، پیش از ۱۳۰۱ ق در سامرا متولد شد، [۱]
صدوقی سها، منوچهر، حاشیه بر منتخب معجم الحکماء، ص۱۶۲، به نقل از عصار، محمدکاظم، «زندگینامۀ خودنگاشت»، رساله در برخی مسائل الٰهی عام، به کوشش منوچهر صدوقی سها، تهران، ۱۳۸۲ ش.
اگرچه محل تولد او کاظمین نیز گفته شده است. [۲]
شریف رازی، محمد، اختران فروزان ری و تهران،، ص ۲۴۴ قم، مکتبة الزهراء
همچنین سال تولد وی را به اختلاف، ۱۳۰۱ ق ، [۳]
گلچین معانی، احمد، گلزار معانی، ص۴۵۹، تهران، ۱۳۶۳ ش.
۱۳۰۵ ق [۴]
شریف رازی، محمد، اختران فروزان ری و تهران،ص ۲۴۴، قم، مکتبة الزهراء، .
[۵]
سحاب، ابوالقاسم، تاریخ مدرسۀ عالی سپهسالار،ص۱۶۹، تهران، ۱۳۲۹ ش.
[۶]
مدرس گیلانی، مرتضى، منتخب معجم الحکماء، به کوشش منوچهر صدوقی سها، ص۱۴۳، تهران، ۱۳۸۴ش.
[۷]
مرعشی نجفی، محمود، تراجم شیوخ الاجازة، ج۲، ص۳۹۱،قم، ۱۴۱۶ ق.
و ۱۳۰۶ ق [۸]
مرسلوند، حسن، زندگینامۀ رجال و مشاهیر ایران،ج۴، ص۳۲۵، تهران،۱۳۷۴ ش.
نیز آوردهاند.[ویرایش] ۲ - مهاجرت به تهرانپدر محمدکاظم عصار لواسانی از علما و فقهای طراز اول زمان خود بود (مدرس، [۹]
مرسلوند، حسن، زندگینامۀ رجال و مشاهیر ایران، ج۴، ص۳۲۵،تهران، ۱۳۷۴ ش.
عصار یک یا دوساله بود که به همراه خانوادهاش به تهران آمد. [۱۰]
سحاب، ابوالقاسم، تاریخ مدرسۀ عالی سپهسالار، ص۱۶۹، تهران، ۱۳۲۹ ش.
[۱۱]
مرعشی نجفی، محمود، تراجم شیوخ الاجازة،ج۲، ص۳۹۱، قم، ۱۴۱۶ ق.
[ویرایش] ۳ - فراگیری و تحصیل علوم مختلف در تهراندر ۳ سالگی نزد محمدعلی اصفهانی آموختن زبان فارسی و فراگیری خط و حفظ قرآن کریم را آغاز کرد. در ۵ سالگی به مدرسۀ عبداللهخان نزدیک تیمچۀ حاجبالدوله رفت و به مدت ۳ سال نزد آقاشیخ موسی، از طلاب آن مدرسه، به فراگیری زبان و ادبیات عربی مشغول شد. در همان ایام، مقدمات علم منطق را نیز خواند و سپس به مدت ۶ سال در مدرسۀ خان مروی و صدر به فراگیری فقه و اصول و منطق نزد مدرسان بنام پرداخت. [۱۲]
عصار، محمدکاظم، «زندگینامۀ خودنگاشت»، رساله در برخی مسائل الٰهی عام، به کوشش منوچهر صدوقی سها، ص۲۳، تهران، ۱۳۸۲ ش.
عصار برای فراگیری علوم جدید، مدتی به مدرسۀ دارالفنون رفت و این در حالی بود که پیش از آن، ریاضیات قدیم را نزد میرزا علیاکبر حکیم یزدی در مدرسۀ شیخ عبدالحسین خوانده، و توسط او به ریاضیات علاقهمند شده بود. محمدکاظم ریاضیات را که شامل حساب استدلالی کامل، جبر، مقابلۀ فیزیک، هیئت و نجوم جدید میشد، نزد میرزا عبدالرزاقخان سرتیپ بغایری و میرزا عبدالغفار اصفهانی، معروف به حاج نجمالدوله و علیمالدوله فرا گرفت و موفق به اخذ شهادتنامه (مدرک تحصیلی) شد. [۱۳]
عصار، محمدکاظم، «زندگینامۀ خودنگاشت»، رساله در برخی مسائل الٰهی عام، به کوشش منوچهر صدوقی سها، ص۲۶-۲۷، تهران،۱۳۸۲ ش.
[۱۴]
صدوقی سها، منوچهر، حاشیه بر منتخب معجم الحکماء، ص۱۶۲.
[۱۵]
محقق، مهدی، «پیشگفتار»، زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی مرحوم سید محمدکاظم عصار، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، ص۲۳-۲۴، تهران، ۱۳۸۲ ش.
و در همین مدرسه، زبان فرانسه را نیز آموخت. [۱۶]
مرسلوند، حسن، زندگینامۀ رجال و مشاهیر ایران، ج۴، ص۳۲۶، تهران،۱۳۷۴ ش.
[ویرایش] ۴ - سفر به اصفهان و تحصیل فلسفهعصار در ۱۳۲۳ ق به اصفهان رفت و در آنجا به مدت ۳ سال نزد آخوند ملا محمد کاشی و میرزا جهانگیرخان قشقایی به تحصیل فلسفه پرداخت. [۱۷]
سحاب، ابوالقاسم، تاریخ مدرسۀ عالی سپهسالار،ص۱۶۹، تهران، ۱۳۲۹ ش.
[۱۸]
شریف رازی، محمد، اختران فروزان ری و تهران،ص ۲۴۴، قم، مکتبة الزهراء، .
[۱۹]
مرعشی نجفی، محمود، تراجم شیوخ الاجازة،ج۲، ص۳۹۱، قم، ۱۴۱۶ ق.
[ویرایش] ۵ - بازگشت به تهران و کسب علماو پس از مدتی به تهران بازگشت و نزد میرزا شهابالدین نیریزی شیرازی، از استادان فلسفه، و میرزا هاشم گیلانی، عارف مشهور، و میرزا حسن کرمانشاهی، فلسفه و عرفان خواند. [۲۰]
شریف رازی، محمد، اختران فروزان ری و تهران، ص ۲۴۴-۲۴۵، قم، مکتبة الزهراء، .
[۲۱]
محقق، مهدی، «پیشگفتار»، زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی مرحوم سید محمدکاظم عصار، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی،ص۲۴، تهران، ۱۳۸۲ ش.
در همان زمان، نزد پدرش و نیز آقاسید عبدالکریم شفتی لاهیجی، میر سید محمد تنکابنی، شیخ عبدالنبی نوری و شیخ محمدباقر نجمآبادی به تکمیل تحصیلات خود در فقه و اصول پرداخت. [۲۲]
سحاب، ابوالقاسم، تاریخ مدرسۀ عالی سپهسالار، ص۱۶۹، تهران، ۱۳۲۹ ش.
[۲۳]
شریف رازی، محمد، اختران فروزان ری و تهران،ص۲۴۵، قم، مکتبة الزهراء.
[۲۴]
مرعشی نجفی، محمود، تراجم شیوخ الاجازة، ج۲، ص۳۹۱،قم، ۱۴۱۶ ق.
[ویرایش] ۶ - تدریس در تبریز و مشروطه خواهی و مخالفت با استبدادسید محمدکاظم در اواخر سال ۱۳۲۷ ق برای تدریس ریاضیات به تبریز رفت و در مدرسههای این شهر به تدریس مشغول شد. [۲۵]
عصار، محمدکاظم، «زندگینامۀ خودنگاشت»، رساله در برخی مسائل الٰهی عام، به کوشش منوچهر صدوقی سها،ص۲۸، تهران، ۱۳۸۲ ش.
وی در این زمان به مشروطهخواهان پیوست و سخنرانیها و خطابههای مؤثری در پشتیبانی آزادیخواهان و حکومت مشروطه ایراد کرد و در سلک مخالفان استبداد محمدعلی شاهی درآمد.[ویرایش] ۷ - مهاجرت از تبریز به فرانسه و عتبات برای ادامۀ تحصیلاو دو سال در تبریز ماند و ۵ روز پیش از به دار آویخته شدن ثقةالاسلام، این شهر را به قصد ادامۀ تحصیل ترک کرد. [۲۶]
مرسلوند، حسن، زندگینامۀ رجال و مشاهیر ایران، ج۴، ص۳۲۶،تهران، ۱۳۷۴ ش.
عصار نخست به فرانسه رفت و پس از مدتی در ۱۳۳۰ ق رهسپار عتبات شد. ابتدا در سامرا در محضر میرزا محمدتقی شیرازی مشهور به میرزای دوم، شاگردی کرد، سپس به نجف رفت و از محضر آیتالله نائینی و آقاضیاءالدین عراقی و شیخالشریعۀ اصفهانی بهره جست. [۲۷]
مرسلوند، حسن، زندگینامۀ رجال و مشاهیر ایران، ج۴، ص۳۲۶، تهران، ۱۳۷۴ ش.
[۲۸]
سحاب، ابوالقاسم، تاریخ مدرسۀ عالی سپهسالار، ص۱۷۰، تهران،۱۳۲۹ ش.
[۲۹]
محقق، مهدی، «پیشگفتار»، زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی مرحوم سید محمدکاظم عصار، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، ص۲۵، تهران، ۱۳۸۲ ش.
عصار در میان استادانش به شاگردی آقاضیاءالدین عراقی میبالید و آراء علمی او را به مناسبت نقل میکرد. در مقابل، آقاضیاءالدین نیز به عصار دلبسته بود و به داشتن شاگردی چون او افتخار میکرد؛ به طوری که خروج عصار از حوزۀ نجف را ضایعهای علمی بـرای آن حـوزه خواند. [۳۰]
مرعشی نجفی، محمود، تراجم شیوخ الاجازة، ج۲، ص۳۹۱، قم، ۱۴۱۶ ق.
از دیگر استادان عصار در دوران تحصیل، باید از میرزا مسیح طالقانی،شریعت سنگلجی، میر سید محمد یزدی، شیخ علی نوری و شیخ محمدرضا نوری نام برد. [۳۱]
مشار، خانبابا، مؤلفین کتب چاپی، ج۵، ص۳۱، تهران،۱۳۴۳ ش.
[ویرایش] ۸ - دریافت اجازه اجتهاد و مراجعت به تهرانسید محمدکاظم بعد از دریافت اجازۀ اجتهاد از استادانش، در ۱۳۴۰ ق به تهران بازگشت . [۳۲]
مرسلوند، حسن، زندگینامۀ رجال و مشاهیر ایران، ج۴، ص۳۲۶، تهران، ۱۳۷۴ ش.
[۳۳]
سحاب، ابوالقاسم، تاریخ مدرسۀ عالی سپهسالار،ص۱۷۰، تهران، ۱۳۲۹ ش.
[۳۴]
محقق، مهدی، «پیشگفتار»، زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی مرحوم سید محمدکاظم عصار، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، ص ۲۵، تهران، ۱۳۸۲ ش.
[ویرایش] ۹ - تدریس در تهرانعصار در تهران به تدریس علوم عقلی، نقلی، حکمت و فلسفه در مدرسۀ صدر، عبداللهخان و مدرسۀ عالی سپهسالار (شهید مطهری کنونی) و دانشگاه تهران (از زمان تأسیس) پرداخت. [۳۵]
سحاب، ابوالقاسم، تاریخ مدرسۀ عالی سپهسالار، ص۱۷۰،تهران، ۱۳۲۹ ش.
[۳۶]
مرعشی نجفی، محمود، تراجم شیوخ الاجازة، ج۲، ص۳۹۱،قم، ۱۴۱۶ ق.
او که در دانشگاه تهران رتبۀ استادی داشت، در مدرسۀ سپهسالار بر سیاق و روش حوزههای علمیه تدریس میکرد و کتاب شرح منظومۀ حاج ملاهادی سبزواری را درس میداد و چون به حاج ملاهادی ارادتی تمام داشت، به تحلیل اندیشههای وی میپرداخت. شاگردان معروف او در این مدرسه شیخ محمدجواد مناقبی و شیخ نصرالله و شیخ نورالله، فرزندان آیتالله شیخ محمدعلی شاهآبادی و دکتر مهدی محقق بودند. [۳۷]
محقق، مهدی، «پیشگفتار»، زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی مرحوم سید محمدکاظم عصار، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، ص۱۴،تهران، ۱۳۸۲ ش.
از دیگر درسهایی که عصار در همان مدرسه تدریس میکرد، کفایة الاصول آخوند خراسانی بود. [۳۸]
محقق، مهدی، «پیشگفتار»، زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی مرحوم سید محمدکاظم عصار، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، ص۱۵، تهران، ۱۳۸۲ ش.
او همچنین از ۱۳۰۸ ش از طرف وزارت معارف به تدریس فلسفه در دانشسرای عالی منصوب شد و از زمان تأسیس دانشکدۀ معقول و منقول، به تدریس فلسفۀ مشاء و علم اصول در آنجا پرداخت. [۳۹]
محقق، مهدی، «پیشگفتار»، زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی مرحوم سید محمدکاظم عصار، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی،ص۲۵-۲۶، تهران، ۱۳۸۲ ش.
[ویرایش] ۱۰ - تنفیذ قانون مدنی ایران توسط عصار و شیخ علی بابای مازندرانیدر زمان وزارت عدلیۀ علیاکبر داور، قانون مدنی ایران توسط میر سید محمد فاطمی و سید مصطفى منصورالسلطنه عدل، بر پایۀ فتواهای فقهای بزرگ شیعه نگاشته، و پس از تأیید علمای بزرگ تهران، برای تنفیذ نهایی به حضور عصار و شیخ علی بابای مازندرانی برده شد که آن قوانین هنوز هم سندیت علمی و حقوقی دارد و مورد اجرا در محاکم است. [۴۰]
محقق، مهدی، «پیشگفتار»، زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی مرحوم سید محمدکاظم عصار، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، ص۲۹،تهران، ۱۳۸۲ ش.
[ویرایش] ۱۱ - ویزگیهای بارز شخصیتی محمدکاظم عصار لواسانیاز ویژگیهای بارز عصار، میتوان به دائمالذکر بودن او اشاره کرد. [۴۱]
محقق، مهدی، «پیشگفتار»، زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی مرحوم سید محمدکاظم عصار، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، ص۱۸، تهران، ۱۳۸۲ ش.
همچنین در اظهار عقیده صریح بود و تسلیم افکار و اعمال زور نمیشد. او در دورۀ رضا شاه و در جریان متحدالشکل شدن لباسها، از خود مقاومت نشان داد و با اینکه درآمدی جز تدریس در دانشگاه نداشت، از تدریس چشم پوشید، اما تغییر لباس نداد. [۴۲]
مرسلوند، حسن، زندگینامۀ رجال و مشاهیر ایران، ج۴، ص۳۲۶، تهران، ۱۳۷۴ ش.
[ویرایش] ۱۲ - آثارتفسیر سورۀ حمد؛ کتاب درسی علم الحدیث [۴۳]
سحاب، ابوالقاسم، تاریخ مدرسۀ عالی سپهسالار،ص۱۷۰، تهران، ۱۳۲۹ ش.
رسالۀ وحدت وجود؛ رسالۀ بداء؛ اجابة الدعاء فی مسألة البداء؛ شذراتی در جبر و اختیار؛ مجموع این آثار در ۱۳۷۶ ش با نام مجموعۀ آثار عصار، به کوشش سیدجلالالدین آشتیانی با حواشی و تعلیقات ایشان در تهران به چاپ رسید. [۴۴]
محقق، مهدی، «پیشگفتار»، زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی مرحوم سید محمدکاظم عصار، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، ص۲۹،تهران، ۱۳۸۲ ش.
رساله در برخی از مسائل الٰهی عام که به تصحیح منوچهر صدوقی سها به چاپ رسید؛ حاشیه بر کفایة الاصول؛ حاشیۀ استدلالی بر العروة الوثقی؛ حاشیه بر المکاسب؛ حاشیه بر اسفار ملاصدرا؛ الجمع بین الریاضیات القدیمة و الجدیدة؛ حول القرآن الکریم؛ حاشیه بر منظومۀ سبزواری؛ و منظومهای در فلسفۀ الٰهی [۴۵]
مرعشی نجفی، محمود، تراجم شیوخ الاجازة، ج۲، ص۳۹۲، قم،۱۴۱۶ ق.
[ویرایش] ۱۳ - وفاتعصار سرانجام در ۱۹ دی ۱۳۵۳ در تهران درگذشت و در مقبرۀ شیخ ابوالفتوح رازی، در مجاورت حرم امامزاده حمزه در کنار برادرش، سیدابوالقاسم، به خاک سپرده شد. [۴۶]
شریف رازی، محمد، اختران فروزان ری و تهران،ص ۲۴۵، قم، مکتبة الزهراء.
[۴۷]
مرعشی نجفی، محمود، تراجم شیوخ الاجازة، ج۲، ص۳۹۲، قم،۱۴۱۶ ق.
[۴۸]
صدوقی سها، منوچهر، حاشیه بر منتخب معجم الحکماء، ص۱۶۴.
[۴۹]
محقق، مهدی، «پیشگفتار»، زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی مرحوم سید محمدکاظم عصار، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، ص۲۷، تهران، ۱۳۸۲ ش.
[ویرایش] ۱۴ - پانویس
[ویرایش] ۱۵ - منبعاحمدیان،مینا، دانشنامه تهران بزرگ، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «عصار لواسانی، محمدکاظم»، صفحه۱۱۸۳. |