حجتالاسلام مصطفی ملکی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ملکی \ malekī \ ، مصطفى، حجتالاسلام مصطفى ملکی، معروفترین امام جماعت مسجد همت تجریش، فعال در پیشبرد انقلاب اسلامی در شهرستان شمیران، از روحانیان نوگرا و از پایهگذاران جامعهی روحانیت مبارز.
[ویرایش]
مصطفى در (۱۲۹۵ ش / ۱۹۱۶ م) در روستای اسدآباد شهرستان شمیران متولد شد. پدرش، میرزا ابوالقاسم قناد، در بازار تجریش مجاور مسجد خان (صاحبالزمان کنونی)، مغازهی شیرینیپزی و شیرینیفروشی داشت.
در اوایل سلطنت رضا شاه، هنگامیکه طرح گسترش کاخ سعدآباد اجرا شد، زمینهای اسدآباد درون حصار کاخ قرار گرفت و ساکنان این روستا ناگزیر خانهها و باغهای خود را به دولت فروختند و در قسمتهای دیگر شمیران ساکن شدند.
ابوالقاسم قناد نیز همراه با خانوادهاش در خانهای واقع در اطراف تکیهی پایین تجریش ساکن شد و مصطفى تحصیلات ابتدایی خود را از مدرسهی منتظمی، واقع در ابتدای خیابان نیاوران، کوچهی حمام دوقلو، آغاز کرد (این مدرسه در حال حاضر (۱۳۹۰ ش) وجود ندارد).
[ویرایش]
در ۱۳۰۸ ش، مصطفى درحالیکه تا سوم متوسطه تحصیل کرده بود، درس و مدرسه را رها کرد و در قنادی پدرش، و پس از آن، مدتی در عطاری حاج نورالله رمضانی مشغول به کار شد.
در مدت اشتغال به کار آزاد ــ که بیش از یک دهه به طول انجامید ــ به محض فراغت از کار روزانه در محضر مدرسان علوم دینی و قرآنی شمیران حضور مییافت و در این کلاسهای آزاد، علوم اسلامی میآموخت.
در آن زمان، آیتالله آقا شیخ علی نهاوندی (د ۱۳۳۵ ش) از شاگردان آخوند ملا محمدکاظم خراسانی در محل سکونت خود، چیذر، دروس فقه، احکام، اصول، اخلاق و فلسفه را به علاقهمندان میآموخت. مصطفى ملکی نیز در کلاسهای او که در سردابی تشکیل میشد، شرکت میکرد.
مدرسِ غیرروحانیِ قرآن و بنیانگذار هیئت نوباوگان تجریش، میرزا آقا فرهمند، معلم دیگر مصطفى ملکی بود. وی قرائت قرآن را در کلاسهای فرهمند که گاهی در مسجد امینالدوله (همت کنونی)، و بیشتر در حسینیهی کشتکار (حسینیهی سیدالشهدای کنونی) واقع در کوچهی مسجد برگزار میشد، فرا گرفت.
[ویرایش]
ورود آیتالله سید محمود طالقانی به تجریش، فصل جدیدی در افکار ملکی گشود. طالقانی در (۱۳۲۲ ش) به تجریش آمد و شبهای چهارشنبهی هر هفته در مسجد امینالدوله تفسیر قرآن میگفت.
از آنجا که ملکی به صورت مداوم در این جلسات حضور مییافت، با اندیشۀ نوگرایی دینی آشنا شد و از حدود سال (۱۳۲۵ ش)، هرچند رسماً روحانی به شمار نمیآمد، بهعنوان سخنران مذهبی برای مردم به تبلیغ امور دینی میپرداخت، نوشتههایی از آن دوران به خط و انشای ملکی موجود است که مشتمل بر توصیههای اخلاقی و جزوات دروس دینی است.
[ویرایش]
انجمن تبلیغات اسلامی شعبۀ شمیران در اثر مساعی مهدی ارشدی و عدهای دیگر در (۱۳۲۶ ش) در تجریش تأسیس گردید. جلسهی گشایش انجمن تبلیغات اسلامی تجریش در ۴ شهریور (۱۳۲۶) برگزار شد و در این جلسه، ملکی دربارهی خصوصیات انجمن و لزوم توجه به دین اسلام سخنرانی کرد. وی افزون بر همکاری با انجمن، با مجلهی نور دانش نیز همکاری داشت.
[ویرایش]
ملکی از (۱۳۲۹ ش) به نهضت ملی ایران پیوست و وارد عرصهی سیاست شد و به عضویت سازمان ملی جوانان جبههی ملی ایران در شمیران درآمد.
بنابر گفتهی عباس ملکی ــ فرزند مصطفى ــ پدرش نمایندهی دکتر مصدق در این سازمان بود.
ملکی در این مدت، به نفع نهضت ملی، در تجریش سخنرانی میکرد. محل سخنرانیهای او معمولاً اول خیابان جعفرآباد، واقع در ضلع شمالی میدان تجریش بود.
همچنین در جریان نهضت ملی به خانهی آیتالله کاشانی رفتوآمد میکرد. رفتهرفته فعالیت ملکی در نهضت ملی چنان افزایش یافت که رهبری نهضت در شمیران را برعهده گرفت. در میدان تجریش تجمعاتی که در برخی از موارد شمار شرکتکنندگان آن به ۶۰۰ تن میرسید، تشکیل میداد و در پایان این تجمعها نیز، قطعنامهای قرائت میکرد.
[ویرایش]
پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، ملکی به نهضت مقاومت ملی پیوست. وی رهبری کمیتهی نهضت مقاومت ملی شمارهی ۲ تجریش را برعهده داشت و اعلامیههایی که این کمیته منتشر میکرد، به امضای مصطفى ملکی بود.
بنابراین، وی تحت تعقیب نیروهای امنیتی قرار گرفت و در ۲۳ آبان ۱۳۳۲، حکم بازداشتش صادر شد. ملکی برای مدتی متواری، و در منزل عمویش واقع در خیابان دخانیات پنهان شد و سپس به قم رفت.
در آنجا در منزل مرجع بزرگ شیعیان آیتالله العظمى حاج آقا حسین بروجردی متحصن شد. درنتیجهی مساعی آیتالله بروجردی مقرر شد ملکی از تحصن خارج شود، اما در قم بماند.
[ویرایش]
در ۱۳۳۲ ش، ملکی در شمار حوزویان قرار گرفت. مقطع سطح را نزد آیتالله روحالله خمینی و آیتالله سید شهابالدین مرعشی نجفی و چند تن دیگر از مدرسان حوزهی علمیهی قم به پایان برد و درس خارج را از آیتالله حاج آقا حسین بروجردی و آیتالله سید محمدرضا گلپایگانی فرا گرفت.
همچنین در این مدت، وی همواره مورد توجه آیتالله کاظم شریعتمداری قرار داشت و معمولاً با محمدفاضل لنکرانی، مسلم سلطانی و یوسف صانعی همصحبت بود.
[ویرایش]
در ۱۳۳۳ ش، ملکی با اعظم موحدی لنکرانی، خواهر آیتالله محمدفاضل لنکرانی، ازدواج کرد. پس از آن، از حجرهی مدرسهی فیضیه بیرون آمد و در خانهای استیجاری واقع در کوچهی منزل آیتالله بروجردی سکونت گزید.
در ۱۲ اردیبهشت ۱۳۳۶، در خانهی مشهدی حسین بلورفروش، پدر حاج محمد محققی، در حضور آیتالله سید جعفر دربندی، پدربزرگ سید جمالالدین دینپرور، و نیز شیخ محمود اردکانی، حاج میرزا آقا فرهمند، حاجی آقا کشتکار و حاج ابوالقاسم امامی، عمامه بر سر مصطفى ملکی گذارده شد و به این ترتیب، وی در ۴۱ سالگی به کسوت روحانیت درآمد. ملکی در ایام تحصیل و اقامت در قم، با تنگدستی روزگار میگذراند و درآمد اندک وی و خانوادهاش از وجوهات حوزهی علمیه، بخشی از درآمد قنادی پدرش و کمکهای برخی از طرفداران جبههی ملی در تجریش تأمین میشد.
به مرور زمان و با عادیشدن اوضاع کشور، مصطفى ملکی رفتوآمد خود را به تجریش افزایش داد تا آنجا که اغلب شبهای جمعه به تجریش میرفت و در مسجد امینالدوله (همت) نماز جماعت اقامه میکرد. از ۱۳۳۷ ش به بعد، بهجز شبهای جمعه، در ماههای محرم، صفر و رمضان نیز در این مسجد فعالیت داشت و از سید محمود طالقانی هم میخواست تا هفتهای یک بار در این مسجد سخنرانی کند.
[ویرایش]
در حدود سال ۱۳۳۹ ش، مصطفى ملکی و محمد ملکی (اولین رئیس دانشگاه تهران بعد از پیروزی انقلاب)، عبدالخالق الیاسی، محمدباقر پویانفر، محمد محققی و چند تن دیگر مجمع دین و دانش را تأسیس کردند و بدینترتیب، فعالیتهای مذهبی و سیاسی خود را در سازمانی قانونی در تهران آغاز نمودند.
هنگامیکه در ۲۷ اردیبهشت ۱۳۴۰، نهضت آزادی ایران تأسیس شد، بیشتر اعضای مجمع دین و دانش به آن پیوستند. در این زمان مصطفى ملکی به عنوان نامزد انتخاباتی مورد حمایت نهضت آزادی، در انتخابات دورهی بیستم مجلس شورای ملی شرکت کرد، اما پس از چندی، به نفع فریدون امیرابراهیمی، نامزد جبههی ملی، کنار رفت و از وی حمایت کرد. پس از اعلام نتیجهی انتخابات، مردم تهران به آن اعتراض کردند و مصطفى ملکی نیز تظاهرات مردم تجریش را ساماندهی، و رهبری کرد.
در دههی ۱۳۴۰ ش، شیخ مصطفى ملکی یکی از بانفوذترین علمای محلی در شمیران به شمار میآمد. با دستگیری سید محمود طالقانی در ۴ بهمن ۱۳۴۱ ش و واقعهی ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، و انتشار اعلامیههایی دربارهی این دو واقعه به امضای شیخ مصطفى ملکی، مجمع اسلامی دین و دانش تعطیل شد. ولی از ۱۳۴۶ ش بار دیگر فعالیت خود را آغاز کرد.
با اینکه مصطفى ملکی از مبارزان پرتلاش بر ضد نظام پهلوی به شمار میآمد، هیچ اعتقادی به مبارزهی مسلحانه و کشتار نداشت. وی بر تقویت تشکلهای مذهبی ـ سیاسی که بـر مبارزات مدنی تکیه میکردند، پای میفشرد. تا (۱۳۴۷ ش)، محل اصلی سکونت وی قم بود. در این سال، محمدباقر پویانفر با همکاری هیئت امنای مسجد همت، خانهای در چهارراه حسابی تجریش برای ملکی و خانوادهاش ساخت، و بدین ترتیب، در (۱۳۴۷ ش)، ملکی بعد از سالها دوری، به تجریش بازگشت. اسکان ملکی در تجریش و حضور سید محمود طالقانی در شبهای چهارشنبه به رونق مسجد همت افزود.
در سالهای آغازین دههی ۱۳۵۰ ش، مصطفى ملکی، مرتضى مطهری و محمد مفتح برای گفتوگو دربارهی مسائل روز، پنجشنبهی هر هفته، جلساتی با حضور برخی از روحانیان دیگر تشکیل میدادند. در آغاز، شمار افراد این جمع ۹ تن بود، اما تا (۱۳۵۶ ش)، شمار آنان به ۱۵ تن رسید و اغلب این جلسات در منزل مصطفى ملکی برپا میشد. تأثیرات مطلوب این گردهمایی موجب گسترش، و تبدیل آن به جامعهی روحانیت مبارز شد که ملکی در تأسیس آن نقش عمدهای برعهده داشت.
با شدت گرفتن جریان انقلاب، فعالیتهای انقلابی ملکی با ایراد سخنرانیهای تند سیاسی برضد حکومت پهلوی دوچندان شد. به همین سبب، درسهای دینی و احکام که وی در مسجد همت برگزار میکرد، کاملاً تعطیل، و ملکی در ۸ شهریور (۱۳۵۷) دستگیر شد. وقتی خبر دستگیری وی در میان کسبهی تجریش انتشار یافت، همگی از گشودن مغازههای خویش خودداری کردند. بدین ترتیب، ملکی در همان روز آزاد شد. مبارزات سیاسی مصطفى ملکی، شهادت سیدعلی اندرزگو (ه م) و دستگیری برخی دیگر از روحانیان که در حوزهی علمیهی چیذر (ه م) مدرس یا طلبه بودند، موجب شد تا دستگاه امنیتی کشور (ساواک) آیتالله سید علیاصغر هاشمی علیا (ه م)، بنیانگذار این حوزهی علمیه، را برای اخراج این افراد زیر فشار قرار دهد. هاشمی علیا با هدف حفظ حوزهی علمیهی چیذر از مصطفى ملکی، سید مهدی امام جمارانی، مهدی کروبی، سید هاشم رسولی محلاتی و سید محمد موسوی خوئینی خواست تا این حوزه را ترک کنند، اگرچه پس از مدت کوتاهی، مصطفى ملکی برای تدریس در حوزهی علمیهی چیذر دوباره به آنجا دعوت شد.
در ۱۳ شهریور (۱۳۵۷)، نماز عید فطر به امامت محمد مفتح در تپههای قیطریه برگزار شد و مصطفى ملکی یکی از برگزارکنندگان این مراسم بود. پس از اقامۀ نماز عید فطر، مردم نمازگزار به تشویق برگزارکنندگان این مراسم شروع به سردادن شعارهایی بر ضد حکومت پهلوی کردند. در این ایام، مسجد همت به ستاد برنامهریزی و اجرای راهپیماییهای مردمی در تجریش مبدل شده بـود و ملکی، و علیاکبـر ولایتی و علی قـادری ــ دو تن از پزشکان اهل شمیران ــ به هدایت تظاهرکنندگان میپرداختند.
هنگام ورود امام خمینی (ره) در ۱۲ بهمن (۱۳۵۷)، ملکی در فرودگاه مهرآباد حضور یافت و از رهبر انقلاب استقبال کرد.
با تشکیل کمیتۀ موقت انقلاب اسلامی در ۱۵ بهمن (۱۳۵۷)، طی حکمی که به دستور امام خمینی (ره) توسط آیتالله محمدرضا مهدوی کنی صادر شد، شیخ مصطفى ملکی به سمت مسئول کمیتۀ انقلاب اسلامی منطقۀ ۱ منصوب شد و او و جمالالدین دینپرور باشگاه ورزشی اسدی، واقع در خیابان اسدی (خیابان شهید برادران واعظی کنونی) را بهعنوان محل استقرار کمیتۀ شمیران انتخاب کردند. در منطقۀ شمیران، به سبب استقرار کاخهای سلطنتی وجود کمیتۀ انقلاب اسلامی اهمیت ویژهای داشت. حفاظت از کاخ سعدآباد و اموال موجود در آن برعهدۀ شیخ مصطفى ملکی بود؛ از اینرو، پس از مدت کوتاهی که کمیتۀ تجریش در ورزشگاه اسدی، و سپس در کوچۀ حمید (ساختمان یکی از شعبههای ساواک) بود، در اواخر فروردین ۱۳۵۸، به پیشنهاد داوود روزبهانی در محوطۀ سعدآباد، در قسمت نگهبانی کاخها مستقر شد؛ درواقع کاخهای سلطنتی سعدآباد در اختیار مصطفى ملکی قرار گرفت.
از خصوصیات ملکی در زمان فرماندهی کمیتۀ منطقۀ ۱ ملایمت و پرهیز از رفتار خشونتآمیز بود. به ابتکار وی، کانون فرهنگی شمیران در ۲۷ بهمن ۱۳۵۷ تشکیل شد تا مسئولیت بخش فرهنگی کمیتۀ انقلاب اسلامی منطقۀ ۱ را برعهده گیرد. وظیفۀ این کانون فرهنگی، آموزش و تبلیغات و برگزاری مراسم در مناسبتهای مختلف بود. انتشار نشریۀ پیام پاسدار، که ۳۰ شمارۀ آن منتشر شد، از دیگر فعالیتهای این کانون بود. فعالیتهای این کانون زیر نظر جامعۀ روحانیت مبارز شمیران صورت میگرفت.
عضویت در هیئت هفتنفرۀ نظارت و بازرسی عالی انتخابات اولین دورۀ مجلس شورای اسلامی طی احکامی که در فروردین ۱۳۵۹، توسط مهدی بازرگان و ابوالحسن بنیصدر صادر شد، از دیگر سمتهای ملکی پس از پیروزی انقلاب اسلامی بود.
مصطفى ملکی دچار سرفههای پیوسته بود. در زمستان ۱۳۶۱ ش معالجۀ او به توصیۀ دکتر قادری آغاز شد. در همان ایام، برای ملکی سفری به سوریه پیش آمد و وی عازم این سفر شد. پس از بازگشت، بیماری وی شدت گرفت و در بیمارستان قلب تهران بستری شد. پزشکان معالجش متوجه شدند که ملکی به بیماری سرطان خون مبتلا ست. امام خمینی (ره) برای وی پیغام فرستاد که برای معالجه به خارج از کشور سفر کند؛ اما او معالجه در خارج از کشور را نپذیرفت و ۴ ماه در بیمارستان قلب بستری بود و سرانجام، در ۳۱ خرداد ۱۳۶۱ درگذشت. پیکر ملکی پس از تشییع، مطابق وصیتش به قم انتقال یافت و در مسجد بالاسر به خاک سپرده شد.
از آیتالله مصطفى ملکی اشعاری با مضامین دینی، عاشقانه و اجتماعی با تخلص «شعله» باقی مانده است؛ همچنین وی جزوهای ۳۲ صفحهای با نام عاشورای حسینی در ۱۳۴۸ ش در تهران، و نیز ترجمۀ کتاب حدیث الثقلین نوشتۀ شیخ قوامالدین محمد وشنوهای را با افزودن مقدمه و توضیحاتی به آن، با نام دو گوهر گرانبها، یا وصلالبین فی ترجمة حدیث الثقلین در ۱۳۵۲ ش در قم، چاپ و منتشر کرد.
[ویرایش]
•
مرادیانمنفرد، علیمحمد، دانشنامه تهران بزرگ، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ملکی»، صفحه۱۵۴۴.